صفحه اصلی
فهرست واژه
واژه های حرف "ض"
ضعیف رایی
ضعیف شدن
ضعیف شدن صدا
ضعیف شدن نور
ضعیف شذن
ضعیف فقط
ضعیف فقیر
ضعیف فی الحدیث
ضعیف نما
ضعیف نواز
ضعیف و رنجور
ضعیف و ظریف
ضعیف و لاغر
ضعیف و ناتوان
ضعیف و کم خرد
ضعیف وخیلی احساساتی
ضعیف چزان
ضعیف کردن
ضعیف کش
ضعیف کش یا ضعیف چزان
ضعیف کننده و کنایه از بسیار سخت و مشکل
ضعیفا
ضعیفالعقل
ضعیفالنفس
ضعیفه
ضعیفه (خودمانی - زننده)
ضعیفه (عامیانه - ناپسند)
ضعیفی
ضعیق عفریت
ضغاء
ضغائن
ضغاب
ضغابیس
ضغادر
ضغاطر
ضغامه
ضغاین
ضغب
ضغبه
ضغبوس
ضغت
ضغث
ضغثا
ضغد
ضغدره
ضغرس
ضغریط
ضغز
بیشتر