صفحه اصلی
فهرست واژه
واژه های حرف "ک"
کار ساختمانی
کار ساختن
کار ساختگی
کار ساده
کار ساده لوحانه
کار ساز تر
کار سازتر
کار سازنده
کار سازی داشتن
کار سازی کردن
کار ستمگرانه
کار سخت
کار سخت بدنی (عامیانه)
کار سخت و بدنی کردن
کار سخت و طاقت فرسا
کار سخت و طاقت فرسا کردن
کار سخت و مداوم
کار سخت و ناخوشایند
کار سخت گرفتن
کار سخیف و بی ارزش و ابرو بر
کار سردستی
کار سرسری
کار سرم بندی کردن
کار سرهم بندی
کار سرهم بندی شده (عامیانه)
کار سلمانی
کار سنگین
کار سوزن دوزی
کار سپردن
کار سپرده شده به کسی
کار شاخ
کار شاق
کار شانسی
کار شده
کار شدید
کار شکسته
کار شکن
کار شکنانه
کار شکنی کردن
کار شیطنت آمیز (عامیانه)
کار شیطنتآمیز (عامیانه)
کار صنعتی (صنعت)
کار ضد عفونی
کار ضروری
کار طاقت فرسا (عامیانه)
کار طلبی
کار ظالمانه
کار عادی
بیشتر