abatage

<hr> معنی : کم شدن، خرد شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، اب گرفتن از، بزور تصرف کردن، خرد ساختن، فرو نشستن <hr> معانی دیگر : فروکش کردن، کم کردن یا شدن، کاهش یافتن، (حقوق) خاتمه دادن، اب گرفتن از فلز، خیساندن چرم، غصب یاتصرف عدوانی، تنزل

معنی : کم شدن، خرد شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، اب گرفتن از، بزور تصرف کردن، خرد ساختن، فرو نشستن معانی دیگر : فروکش کردن، کم کردن یا شدن، کاهش یافتن، (حقوق) خاتمه دادن، اب گرفتن از فلز، خیساندن چرم، غصب یاتصرف عدوانی، تنزل

abate

abated

<hr> معنی : کاهش، جلو گیری، تنزل، تخفیف <hr> معانی دیگر : فروکش، تسکین، مبلغ کاسته شده، (حقوق) خاتمه ی دعوی یا مزاحمت، تخ‹فیف، غصب

معنی : کاهش، جلو گیری، تنزل، تخفیف معانی دیگر : فروکش، تسکین، مبلغ کاسته شده، (حقوق) خاتمه ی دعوی یا مزاحمت، تخ‹فیف، غصب

abatement

abatement of action

abatement of claim

abatement of nuisance

abatement of taxes

abatements

abater

abaters

abates

abating

<hr> معنی : سد درختی <hr> معانی دیگر : نظ سد درختی

معنی : سد درختی معانی دیگر : نظ سد درختی

abatis

abatis or abattis

abatises

abaton

<hr> رفع مزاحمت کننده، غاصب حق وارک قانونی

رفع مزاحمت کننده، غاصب حق وارک قانونی

abator

abators

abattage

abattior

abattis

abattised

abattises

<hr> معنی : کشتارگاه <hr> معانی دیگر : مسلخ

معنی : کشتارگاه معانی دیگر : مسلخ

abattoir

abattre

abattue

abatua

abature

abaue

abave

<hr> معنی : دور از محور <hr> معانی دیگر : خارج از محور، فرا محوری، پشتی، (سینما) دور از محور، بجز محوری، لنگ، abaxile : گ

معنی : دور از محور معانی دیگر : خارج از محور، فرا محوری، پشتی، (سینما) دور از محور، بجز محوری، لنگ، abaxile : گ

abaxial

abaxial or abaxile or abaxile

abaxially

<hr> معنی : دور از محور <hr> معانی دیگر : abaxial : گ

معنی : دور از محور معانی دیگر : abaxial : گ

abaxile

abay

abaya

abaze

<hr> معنی : پدر، ابا <hr> معانی دیگر : ابو

معنی : پدر، ابا معانی دیگر : ابو

abba

abba eban

abba mantle cloth

abbacomes

<hr> معنی : قلمرو راهب، مقام رهبانیت، مقر راهبان دیر <hr> معانی دیگر : قلمرو یا مقام یا مقر راهب

معنی : قلمرو راهب، مقام رهبانیت، مقر راهبان دیر معانی دیگر : قلمرو یا مقام یا مقر راهب

واژه های حرف "a"