abbreviated absorption

abbreviated dialing

abbreviated form

abbreviating

<hr> معنی : مخفف، اختصار، کوته سازی، تلخیص <hr> معانی دیگر : کوتاه سازی، کوته نوشت، مخفف سازی، خلاصه، متن مختصر شده، ملخص

معنی : مخفف، اختصار، کوته سازی، تلخیص معانی دیگر : کوتاه سازی، کوته نوشت، مخفف سازی، خلاصه، متن مختصر شده، ملخص

abbreviation

abbreviations

<hr> مختصرکننده، خلاصه نوس پاپ

مختصرکننده، خلاصه نوس پاپ

abbreviator

abbreviatory

abbreviature

abbrevition

abbrivation

abbroachment

abby

<hr> معنی : الفبا، کتاب الفبا، پایه کار، مبدا کار <hr> معانی دیگر : (معمولا جمع) الفبا، اصول، مقدمات، مبانی، سه حرف اول الفبای انگلیسی که نماینده حروف الفبااست

معنی : الفبا، کتاب الفبا، پایه کار، مبدا کار معانی دیگر : (معمولا جمع) الفبا، اصول، مقدمات، مبانی، سه حرف اول الفبای انگلیسی که نماینده حروف الفبااست

abc book

abc inventory classificationr

abc kit

abc of chemistry

<hr> مقطع عمودی خاک متشکل از سه لایه (خاک خوب، خاک رس، سنگ)، نیمرخ خاک با افق های مشخص سه گانه

مقطع عمودی خاک متشکل از سه لایه (خاک خوب، خاک رس، سنگ)، نیمرخ خاک با افق های مشخص سه گانه

abc soil

abc system

abc warfare

abcde

abcdefghijklmnopqrstuvwxyz

abcs

<hr> کسی که همه ی واحدهای دوره ی دکترا را گذرانده است بجز رساله ی دکترا

کسی که همه ی واحدهای دوره ی دکترا را گذرانده است بجز رساله ی دکترا

واژه های حرف "a"