kenoticist

kenotism

kenotist

kenotoxin

kenotron

kenotrons

kens

kenscoff

kenshi

kenshin

kensington

kenspac

<hr> <b>معنی</b> : زود، برجسته، واضح <hr> <b>معانی دیگر</b> : مشخص، قابل شناسایی

معنی : زود، برجسته، واضح معانی دیگر : مشخص، قابل شناسایی

kenspeckle

<hr> کنت (نام بخشی از جنوب خاوری انگلیس که در عهد باستان کشور پادشاهی بود)

کنت (نام بخشی از جنوب خاوری انگلیس که در عهد باستان کشور پادشاهی بود)

kent

kent park

kent state

kent state massacre

kentallenite

kentan

kentbrooksite

kente

kentia

kenticism

<hr> وابسته به کنت و مردم آن، کنتی، وابسته به tnekشهرانگلیس

وابسته به کنت و مردم آن، کنتی، وابسته به tnekشهرانگلیس

kentish

<hr> محلهای پی درپی وجمعی، نمایش های پی درپی وگروهی، که نشانه نفاق، باشد

محلهای پی درپی وجمعی، نمایش های پی درپی وگروهی، که نشانه نفاق، باشد

kentish fire

kentishman

kentle

<hr> (وزنه ی تعادل کشتی که فلزی و دایمی است) ترازگر آهنی، وزنه اهن ته کشتی، چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون

(وزنه ی تعادل کشتی که فلزی و دایمی است) ترازگر آهنی، وزنه اهن ته کشتی، چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون

kentledge

kenton

kentrogon

kentrolite

kentrosaurus

kentuckian

kentuckians

<hr> ایالت کنتاکی (در شرق ایالات متحده ـ مرکز: frankfort ـ مخفف: ky یا ky ـ 104623 کیلومتر مربع)

ایالت کنتاکی (در شرق ایالات متحده ـ مرکز: frankfort ـ مخفف: ky یا ky ـ 104623 کیلومتر مربع)

kentucky

kentucky coffee tree

kentucky derby

kentucky lake

kentucky state university

kenwood

<hr> کشور کنیا (در مرکز و شرق افریقا ـ پایتخت: نایروبی ـ 582649 کیلومتر مربع)

کشور کنیا (در مرکز و شرق افریقا ـ پایتخت: نایروبی ـ 582649 کیلومتر مربع)

واژه های حرف "k"