kept smiling

kept the commandments

kept the delicate balance

kept the premises clean

kept things in proportion

kept to himself

kept up

kept waiting

kept woman

<hr> پیشوند: (برای تاکید مزاح آمیز به کار می رود به ویژه با واژه های حاکی از انفجار یا ضربه و غیره) [kerplunk]

پیشوند: (برای تاکید مزاح آمیز به کار می رود به ویژه با واژه های حاکی از انفجار یا ضربه و غیره) [kerplunk]

ker-

kerabituman

keracele

keraci

<hr> استان کرالا (در جنوب باختری هند ـ مرکز: trivandrum ـ 38855 کیلومتر مربع)

استان کرالا (در جنوب باختری هند ـ مرکز: trivandrum ـ 38855 کیلومتر مربع)

kerala

keralite

keramic

keramics

kerana

keraphyllocele

keraphyllous

kerasin

kerasine

kerat

keratalgia

keratectacia

keratectasia

keratectomies

<hr> (جراحی) شاخینه برداری، برداشتن قرنیه، قرنیه برداری

(جراحی) شاخینه برداری، برداشتن قرنیه، قرنیه برداری

keratectomy

keraterpeton

<hr> معنی : ماده شاخی <hr> معانی دیگر : شاخینه، کراتین (پروتئین سخت و غیرقابل حل که بخش اصلی مو و ناخن و شاخ را تشکیل می دهد)، ماده شاخی موجود در مو وناخن و شا

معنی : ماده شاخی معانی دیگر : شاخینه، کراتین (پروتئین سخت و غیرقابل حل که بخش اصلی مو و ناخن و شاخ را تشکیل می دهد)، ماده شاخی موجود در مو وناخن و شا

keratin

keratin fibre

<hr> ماده شاخی، ماده اصلی شا&nbsp; وموومانندانها

ماده شاخی، ماده اصلی شا وموومانندانها

keratine

keratinisation

keratinise

keratinised

keratinization

<hr> تبدیل به کراتین کردن، شاخی کردن

تبدیل به کراتین کردن، شاخی کردن

keratinize

keratinized

keratinizing

keratinocyte

keratinocytes

keratinoid

keratinophilic

keratinose

<hr> معنی : شاخی، دارای مواد شاخی <hr> معانی دیگر : horrny : شاخی

معنی : شاخی، دارای مواد شاخی معانی دیگر : horrny : شاخی

keratinous

keratins

<hr> (چشم پزشکی) آماس قرنیه، اماس قرنیه، التهاب قرنیه

(چشم پزشکی) آماس قرنیه، اماس قرنیه، التهاب قرنیه

واژه های حرف "k"