kerato-

keratoacanthoma

keratoangioma

keratocele

keratocni

keratoconjunctivitis sicca

<hr> (چشم پزشکی ـ بیماری ارثی که موجب برآمدگی قرنیه و گاهی کوری می شود) قرنیه ی مخروطی

(چشم پزشکی ـ بیماری ارثی که موجب برآمدگی قرنیه و گاهی کوری می شود) قرنیه ی مخروطی

keratoconus

keratoderma

keratoderma blennorrhagica

<hr> (موجب ایجاد بافت های شاخی) شاخینه زا

(موجب ایجاد بافت های شاخی) شاخینه زا

keratogenous

keratoglobus

keratoglossus

keratohelcosis

keratohyal

keratohyalin

<hr> شاخی، شاخینه ای، شاخ مانند، کراتویید

شاخی، شاخینه ای، شاخ مانند، کراتویید

keratoid

keratoidea

keratoiritis

keratol

keratoleukoma

keratolysis

keratolytic

keratoma

keratomalacia

keratomas

keratomata

keratome

keratometer

keratometric

keratometry

keratomycosis

keratonosis

keratonosus

keratonyxis

keratophyr

keratophyre

keratoplastic

keratoplasties

<hr> (جراحی ـ پیوند زدن بافت تازه ی قرنیه به چشم) پیوند قرنیه، جراحی پلاستیک قرنیه

(جراحی ـ پیوند زدن بافت تازه ی قرنیه به چشم) پیوند قرنیه، جراحی پلاستیک قرنیه

keratoplasty

keratoprosthesis

keratoscope

keratoscopy

<hr> شاخی، شاخینه ای، شاخسان، دارای لیفهای شاخی، جسم شاخی اسفنج

شاخی، شاخینه ای، شاخسان، دارای لیفهای شاخی، جسم شاخی اسفنج

keratose

keratoses

keratosic

<hr> <b>معنی</b> : شاخی شدن پوست و غیره <hr> <b>معانی دیگر</b> : (پزشکی ـ زایده ی شاخی یا سخت روی پوست بدن) پینه، شاخاک، شاخندگی، آزخ

معنی : شاخی شدن پوست و غیره معانی دیگر : (پزشکی ـ زایده ی شاخی یا سخت روی پوست بدن) پینه، شاخاک، شاخندگی، آزخ

keratosis

keratosis blennorrhagica

keratosis nigricans

واژه های حرف "k"