kreep

kreese

krehalon

krehalon s

kreil

krein milman theorem

kreis

kreisky

kreistag

kreitonite

kreittonite

kreitzman

kremersite

<hr> معنی : کاخ کرملین، دولت شوروی <hr> معانی دیگر : (روسی) قلعه ی شهر، دژ شهر، شهردژ، ارگ، کا&nbsp; کرملین

معنی : کاخ کرملین، دولت شوروی معانی دیگر : (روسی) قلعه ی شهر، دژ شهر، شهردژ، ارگ، کا کرملین

kremlin

kremlin palace

kremlinologist

kremlinologists

<hr> (مطالعه و شناخت حکومت شوروی پیشین) کرملین شناسی

(مطالعه و شناخت حکومت شوروی پیشین) کرملین شناسی

kremlinology

kremlins

kreng

krennerite

krepi

krepis

<hr> (خوراک پزی یهودی) کرپلاخ (گوشت خرد کرده یا پنیر که در لایه ای از خمیر پیچیده و در آب کم می جوشانند)

(خوراک پزی یهودی) کرپلاخ (گوشت خرد کرده یا پنیر که در لایه ای از خمیر پیچیده و در آب کم می جوشانند)

kreplach

kreplech

kretos

krettnichite

kreutzer

kreuzen

kreuzers

kribergite

kriegsbrot

kriegsmarine

kriegspiel

kriemhild

krigia

kriging

<hr> (جانورشناسی) کریل (سخت پوستان بسیار کوچک و میگو مانند دریایی از راسته ی euphausiacea که خوراک عمده ی برخی وال ها است)

(جانورشناسی) کریل (سخت پوستان بسیار کوچک و میگو مانند دریایی از راسته ی euphausiacea که خوراک عمده ی برخی وال ها است)

krill

krimmer

krimmers

krina

krinovite

kriophoros

<hr> معنی : خنجر مردماندونزی و مالایا <hr> معانی دیگر : کریس (خنجر مردم ماله یا مالایا که لبه ی کنگره دار دارد)

معنی : خنجر مردماندونزی و مالایا معانی دیگر : کریس (خنجر مردم ماله یا مالایا که لبه ی کنگره دار دارد)

kris

kris kringle

krises

<hr> (سانسکریت) کریشنا (خدای هندوها)، رود کریشنا (که به خلیج بنگال می ریزد ـ هند)، کریشنا:نام یکی ازخدایان بزرگ هندوهاکه مظهرهشتم unhsiv میباشد

(سانسکریت) کریشنا (خدای هندوها)، رود کریشنا (که به خلیج بنگال می ریزد ـ هند)، کریشنا:نام یکی ازخدایان بزرگ هندوهاکه مظهرهشتم unhsiv میباشد

krishna

krishna valley

واژه های حرف "k"