laundrymaid

<hr> معنی : گازر، کارگر لباسشوی مرد <hr> معانی دیگر : کارمند رختشوی گاه

معنی : گازر، کارگر لباسشوی مرد معانی دیگر : کارمند رختشوی گاه

laundryman

laundryowner

laundrywoman

laundrywomen

laundy

launeddas

<hr> براه اندازی، روانه سازی، پرتاب

براه اندازی، روانه سازی، پرتاب

launghing

laur

<hr> اسم خاص مونث، صومعه کلیسای شرقی

اسم خاص مونث، صومعه کلیسای شرقی

laura

lauraceae

lauraceous

laurales

lauras

<hr> لاراسیا (قاره ی فرضی که مرکب از آسیا و اروپا و امریکا بوده و در اواخر دوران پالئوزوئیک از هم جدا شده است)

لاراسیا (قاره ی فرضی که مرکب از آسیا و اروپا و امریکا بوده و در اواخر دوران پالئوزوئیک از هم جدا شده است)

laurasia

laurate

laurdalite

laure

laureal

<hr> معنی : جایزهدار، ملک الشعراء، برجسته، اراسته ببرگ غار <hr> معانی دیگر : (تاج یا حلقه ی گل برای روی سر) از برگ غار، از برگ بو، دهمستی، (برای بزرگداشت و افتخار) دارای تاج برگ غار، (به ویژه در میان شاعران) برجسته، مرشد، سرور، رجوع شود به: poet laureate، ستوده، بزرگوار، پر افتخار، (قدیمی) مورد تجلیل و تکریم قرار دادن

معنی : جایزهدار، ملک الشعراء، برجسته، اراسته ببرگ غار معانی دیگر : (تاج یا حلقه ی گل برای روی سر) از برگ غار، از برگ بو، دهمستی، (برای بزرگداشت و افتخار) دارای تاج برگ غار، (به ویژه در میان شاعران) برجسته، مرشد، سرور، رجوع شود به: poet laureate، ستوده، بزرگوار، پر افتخار، (قدیمی) مورد تجلیل و تکریم 

laureate

laureated

laureates

laureateship

laureateships

laureating

laureation

<hr> معنی : برگ بو، درخت غار، با برگ بویا برگ غار اراستن <hr> معانی دیگر : شاخ و برگ این گیاه (به ویژه به صورت حلقه یا تاج که یونانیان به برندگان و قهرمانان و بزرگان ادب و هنر می دادند)، (جمع) افتخار، سرفرازی، ناموری، نیک نامی، (قدیمی) بزرگداشت کردن، افتخار دادن، قرین افتخار و سر بلندی کردن، تاج افتخار بر سر کسی گذاشتن، (گیاه شناسی) غار، دهمست (انواع گیاهان جنس laurus که همیشه سبز بوده و برگ های براق و خوشبو دارند به ویژه the poets laurel یا laurus nobilis)، (جمع) پیروزی، فتح، (گیاه شناسی) وابسته به دهمستان یا غاران (تیره ی lauraceae و راسته ی laurales که دو لپه ای هستند)، مقام ملک الشعرایی دادن به، برگ غار که نشان افتخاربوده است

معنی : برگ بو، درخت غار، با برگ بویا برگ غار اراستن معانی دیگر : شاخ و برگ این گیاه (به ویژه به صورت حلقه یا تاج که یونانیان به برندگان و قهرمانان و بزرگان ادب و هنر می دادند)، (جمع) افتخار، سرفرازی، ناموری، نیک نامی، (قدیمی) بزرگداشت کردن، افتخار دادن، قرین افتخار و سر بلندی کردن، تاج افتخار بر سر 

واژه های حرف "l"