naturopathic

naturopathist

naturopaths

<hr> طبیعت درمانی (روش درمان بیماری از راه خوراک و آفتاب و ورزش و غیره و احتراز از دارو و جراحی)، کیادرمانی

طبیعت درمانی (روش درمان بیماری از راه خوراک و آفتاب و ورزش و غیره و احتراز از دارو و جراحی)، کیادرمانی

naturopathy

natus

natwork

nauchal translucency

nauclerus

naucorid

naucrar

naucrary

naufrage

naufragous

<hr> (نام بازرگانی) چرم مصنوعی

(نام بازرگانی) چرم مصنوعی

naugahyde

nauger

<hr> معنی : نا بودی، هیچ، صفر، عدم، نیستی، فاسد، بی ارزش <hr> معانی دیگر : لا، (قدیم) اصلا، ابدا، رجوع شود به: nought، (مهجور) بی ارزش، بی فایده، به دردنخور، (مهجور) رذل، بدجنس، خبیث

معنی : نا بودی، هیچ، صفر، عدم، نیستی، فاسد، بی ارزش معانی دیگر : لا، (قدیم) اصلا، ابدا، رجوع شود به: nought، (مهجور) بی ارزش، بی فایده، به دردنخور، (مهجور) رذل، بدجنس، خبیث

naught

naughtiest

<hr> از روی شیطنت، از روی بد ذاتی

از روی شیطنت، از روی بد ذاتی

naughtily

<hr> معنی : خود سری <hr> معانی دیگر : شیطنت بدذاتی، شرارت، نافرمانی، فضولی

معنی : خود سری معانی دیگر : شیطنت بدذاتی، شرارت، نافرمانی، فضولی

naughtiness

naughts

<hr> معنی : شیطان، نا فرمان، بدذات <hr> معانی دیگر : (به ویژه بچه) شیطان، شر، تخس، ناقلا، ناشایسته، ناسزا، بیجا و بی ادبانه، (مهجور) بدجنس، خبیث، بد، شریر، سرکش

معنی : شیطان، نا فرمان، بدذات معانی دیگر : (به ویژه بچه) شیطان، شر، تخس، ناقلا، ناشایسته، ناسزا، بیجا و بی ادبانه، (مهجور) بدجنس، خبیث، بد، شریر، سرکش

واژه های حرف "n"