quinas

quinatoxin

quinault

quinazolin

quinazoline

quinazolyl

<hr> معنی : به، درخت به <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) درخت به (cydonia oblonga از خانواده ی rose)

معنی : به، درخت به معانی دیگر : (گیاه شناسی) درخت به (cydonia oblonga از خانواده ی rose)

quince

quince bush

quince court

quince fruit

quinceanera

quincea�era

quincentenary

quincentennial

quinces

quincewort

quinch

quincies

quincubital

quincubitalism

quincuncial

<hr> معنی : به، درخت به <hr> معانی دیگر : قرار دادن چهار چیز در چهار گوشه و چیز پنجم در وسط، طرح چهار و یک (مانند خال پنج در ورق بازی)، شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور، ارایش پنج تایی گل یا برگ گیاه

معنی : به، درخت به معانی دیگر : قرار دادن چهار چیز در چهار گوشه و چیز پنجم در وسط، طرح چهار و یک (مانند خال پنج در ورق بازی)، شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور، ارایش پنج تایی گل یا برگ گیاه

quincunx

quincunxes

quincy

quindecad

<hr> (هندسه) پانزده گوشه، پانزده وجهی، پانزده رویه

(هندسه) پانزده گوشه، پانزده وجهی، پانزده رویه

quindecagon

quindecaplet

quindecasyllabic

quindecemvir

<hr> هر پانزده سال یک بار، پانزدهه، پانزدهه به مدت پانزده سال، پانزده ساله

هر پانزده سال یک بار، پانزدهه، پانزدهه به مدت پانزده سال، پانزده ساله

quindecennial

quindecillion

quindecillionth

quindecim

quindecima

quindecuple

quindecylic

quindim

quinella

quinellas

quinet

quinetum

quinhydrone

quinic

<hr> (شیمی) اسید کوینیک (اسید بی رنگ و بلورین: c6h7(oh)4cooh)

(شیمی) اسید کوینیک (اسید بی رنگ و بلورین: c6h7(oh)4cooh)

quinic acid

quinicin

quinicine

quinidin

<hr> (شیمی) کوینیدین (آلکالوئید بلورین و بی رنگ: c20h24n2o2)

(شیمی) کوینیدین (آلکالوئید بلورین و بی رنگ: c20h24n2o2)

quinidine

واژه های حرف "q"