recovered oil

recoveree

recoverer

recoveries

recovering

recovering erased files

recovering person

recoveringly

recovers

<hr> <b>معنی</b> : حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی <hr> <b>معانی دیگر</b> : بازیابی، بازستانی، اعاده، سالم شدن، شفا، (پس از پرواز فضایی) بازیابی کلاهک یا کابین، بازیابی مواد مفید (زباله و اشیای قراضه)

معنی : حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی معانی دیگر : بازیابی، بازستانی، اعاده، سالم شدن، شفا، (پس از پرواز فضایی) بازیابی کلاهک یا کابین، بازیابی مواد مفید (زباله و اشیای قراضه)

recovery

recovery action

recovery angle

recovery behavior

recovery by in situ combustion

recovery coach

recovery cycle

recovery factor

recovery from dive

recovery from power failure

recovery home

recovery of expenses

recovery of fixed costs

recovery of interblock information

recovery of protein from wool

recovery of the casing

recovery of velocity head

recovery package

recovery period

recovery plan

recovery procedure

recovery process

recovery program

recovery rate

<hr> (اتاق ویژه ی به هوش آمدن و استراحت بلافاصله پس از عمل جراحی) اتاق هوش آوری، اتاق ریکاوری، اتاق بهبودی

(اتاق ویژه ی به هوش آمدن و استراحت بلافاصله پس از عمل جراحی) اتاق هوش آوری، اتاق ریکاوری، اتاق بهبودی

واژه های حرف "r"