reference source

reference spheroid

reference standard

reference star

reference station

reference stimulus

reference stress

reference system

reference tangent

reference temperature

reference template

reference time

reference value

reference voltage

reference volume

reference white

reference white level

reference work

referenced

referenced documents

referencer

references

referencing

referenda

referendaries

referendary

referendaryship

<hr> معنی : همه پرسی، رفراندم، مراجعه بارا عمومی، کسب تکلیف <hr> معانی دیگر : مراجعه به آرای عمومی

معنی : همه پرسی، رفراندم، مراجعه بارا عمومی، کسب تکلیف معانی دیگر : مراجعه به آرای عمومی

referendum

referendums

<hr> هر چیز مورد اشاره یا پس گشت یا مراجعه، پس گشتگاه، مرجع، referential مورد مراجعه، ارجاعی

هر چیز مورد اشاره یا پس گشت یا مراجعه، پس گشتگاه، مرجع، referential مورد مراجعه، ارجاعی

referent

referent power

<hr> معنی : ارجاعی، مورد مراجعه <hr> معانی دیگر : حاوی اشاره یا پس گشت یا رجوع، پس گشتی، رجوعی، اشارتی، referent مورد مراجعه

معنی : ارجاعی، مورد مراجعه معانی دیگر : حاوی اشاره یا پس گشت یا رجوع، پس گشتی، رجوعی، اشارتی، referent مورد مراجعه

referential

referential expression

referentiality

referentially

referently

referents

referment

referrable

<hr> معنی : اشاره، مراجعه، رجوع <hr> معانی دیگر : ارجاع، بازفرست، پس فرست، پس گشت

معنی : اشاره، مراجعه، رجوع معانی دیگر : ارجاع، بازفرست، پس فرست، پس گشت

referral

referral centre

referral code

referral source

referral system

referrals

<hr> معنی : مورد مراجعه

referred

<hr> (پزشکی - درد جایی از بدن که علت آن در جای دیگر است) درد پسگشتی، درد منتقل شده، درد رجوعی

(پزشکی - درد جایی از بدن که علت آن در جای دیگر است) درد پسگشتی، درد منتقل شده، درد رجوعی

referred pain

referred to

واژه های حرف "r"