vertebrofemoral

vertebroiliac

vertebromammary

vertebrosacral

vertebrosternal

vertec

<hr> معنی : سر، قله، نوک، تارک، راس، فرق، فرق سر، سمتالراس <hr> معانی دیگر : (بخشی از خورشید و ماه که از افق ظاهر می شود - بخش فرازین سر یا جمجمه یا تپه و غیره) تارک، فرازگاه، فرازبخش، بالا، چکاد

معنی : سر، قله، نوک، تارک، راس، فرق، فرق سر، سمتالراس معانی دیگر : (بخشی از خورشید و ماه که از افق ظاهر می شود - بخش فرازین سر یا جمجمه یا تپه و غیره) تارک، فرازگاه، فرازبخش، بالا، چکاد

vertex

vertex array

vertex coloring

vertex file

vertex in a simplicial complex

vertex of a cone

vertex of a linear graph

vertex of a parabola

vertex of a solid angle

vertex of an angle

vertex of parabola

vertex of projection

vertex of ray

vertex of the cone

vertex transitive graph

vertibility

vertibleness

<hr> معنی : عمودی، واقع در نوک، شاقولی، تارکی <hr> معانی دیگر : قائم، هج، هجین، هچ، خط عمود، خط هچ، (سر انسان و جانور) تارک، راس، نوک، (زیست شناسی) در جهت محور یا ستون مهره ها، از درازا

معنی : عمودی، واقع در نوک، شاقولی، تارکی معانی دیگر : قائم، هج، هجین، هچ، خط عمود، خط هچ، (سر انسان و جانور) تارک، راس، نوک، (زیست شناسی) در جهت محور یا ستون مهره ها، از درازا

vertical

vertical aerial photograph

vertical alignment

vertical analysis

vertical angle

<hr> گوشه های روبروی تارک، زوایای مقابل به راس

گوشه های روبروی تارک، زوایای مقابل به راس

vertical angles

vertical angulation

vertical antenna

vertical application

vertical asymptote

vertical axis

vertical axis of symmetry

vertical banking pulse

vertical blanking

vertical blanking interval

vertical blinds

vertical borehole

vertical bracing system

vertical buckling

vertical cave

vertical cement kiln

vertical centering control

<hr> (نجوم) دایره ی قائم، هچ پرگیر، دائره سمت

(نجوم) دایره ی قائم، هچ پرگیر، دائره سمت

vertical circle

vertical closure

vertical collimoter

واژه های حرف "v"