wattages

wattape

wattapes

wattasid

wattboden

watteau

wattenschlick

watter

watterbottels

wattersite

wattest

wattevillite or wattevilleite or wattevilleite

watthour meter

<hr> <b>معنی</b> : ترکه، جگن، چپر، ترکه برای ساختن سبد، نردهگذاری کردن، پیچیدن، بستن <hr> <b>معانی دیگر</b> : (دیوار و نرده و تاق و غیره) چپر، چپری، سبدی، (انگلیس - محلی) ترکه، میله، شاخچه، توفال، (جمع) ستون یا دیرک (برای نگهداشتن سقف)، (بوقلمون و برخی جانوران) غبغب، قرمز گوشت، آویز گوشت، (برخی ماهیان) ریشک، چپر ساختن، سبدوار به هم وصل کردن، (شاخ و برگ) در هم بافتن

معنی : ترکه، جگن، چپر، ترکه برای ساختن سبد، نردهگذاری کردن، پیچیدن، بستن معانی دیگر : (دیوار و نرده و تاق و غیره) چپر، چپری، سبدی، (انگلیس - محلی) ترکه، میله، شاخچه، توفال، (جمع) ستون یا دیرک (برای نگهداشتن سقف)، (بوقلمون و برخی جانوران) غبغب، قرمز گوشت، آویز گوشت، (برخی ماهیان) ریشک، چپر ساختن، سبد

wattle

wattle and daub

wattlebird

wattleboy

<hr> چپری، چپردار، ساخته شده از شاخ و برگ به هم بافته، آویز گوشتی

چپری، چپردار، ساخته شده از شاخ و برگ به هم بافته، آویز گوشتی

wattled

wattles

wattless

wattlework

wattling

wattman

<hr> دستگاه سنجش برق بر حسب وات، وات سنج

دستگاه سنجش برق بر حسب وات، وات سنج

wattmeter

watts

wattsecond

watusi

waubeen

wauble

wauch

wauchle

waucht

wauchted

wauchts

waucoban

waufie

<hr> اولین وا (نویسنده ی انگلیسی)

اولین وا (نویسنده ی انگلیسی)

waugh

waught

waughted

waughting

waughts

waughy

wauk

wauked

wauken

wauking

waukrife

<hr> ناله کردن، شیون کردن، زاری کردن، زوزه کشیدن، نعره زدن، نعره زدن ناله

ناله کردن، شیون کردن، زاری کردن، زوزه کشیدن، نعره زدن، نعره زدن ناله

waul

واژه های حرف "w"