well thought

<hr> نیکنام، مشهور، معتبر، به نیکنامی یادشده

نیکنام، مشهور، معتبر، به نیکنامی یادشده

well thought of

<hr> بموقع، در وقت مناسب، بهنگام، بجا، بمورد

بموقع، در وقت مناسب، بهنگام، بجا، بمورد

<hr> دعاگو، خیرخواه، خواهان موفقیت کسی، wishing well ادم نیکخواه

دعاگو، خیرخواه، خواهان موفقیت کسی، wishing well ادم نیکخواه

<hr> کهنه، کار کرده، مستعمل، زیاد کار کرده، مبتذل، پیش پا افتاده، معمولی

کهنه، کار کرده، مستعمل، زیاد کار کرده، مبتذل، پیش پا افتاده، معمولی