wetting fluid

wetting front

wetting hysteresis

wetting liquid

<hr> معنی : خیس، نمناک، مرطوب، نسبتا تر، رطوبت دار <hr> معانی دیگر : نسبتا خیس، کمی تر

معنی : خیس، نمناک، مرطوب، نسبتا تر، رطوبت دار معانی دیگر : نسبتا خیس، کمی تر

wettish

wettishness

wetwork

wetzel

weve

weverse

wevet

weweg

wexford

wexting

weyerhaeuser

weyl inequality

weyl integral formula

weyl principle

weymouth

weymouth pine

weys

wezen

wezn

we’re off

<hr> مخفف: فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری

مخفف: فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری

wftu

wh movement

wh question

whabby

whac a mole

<hr> معنی : ضربت، ضربت سخت، صدای ضربت، صدای اصطکاک، ضربت سخت زدن، صدای کتک زدن، تسهیم کردن، زدن، محکم زدن <hr> معانی دیگر : ضربه ی تند و صدادار، سیلی، چک، صدای ضربه ی تند، دنگ، شترق، (با صدای بلند - محکم) زدن، صربه زدن، سهم

معنی : ضربت، ضربت سخت، صدای ضربت، صدای اصطکاک، ضربت سخت زدن، صدای کتک زدن، تسهیم کردن، زدن، محکم زدن معانی دیگر : ضربه ی تند و صدادار، سیلی، چک، صدای ضربه ی تند، دنگ، شترق، (با صدای بلند - محکم) زدن، صربه زدن، سهم

whack

whack a mole

whack down

whack job

<hr> 1- (عامیانه) با ضربه از هم جدا کردن یا کندن یا در آوردن 2- (خودمانی - زننده) جلق زدن

1- (عامیانه) با ضربه از هم جدا کردن یا کندن یا در آوردن 2- (خودمانی - زننده) جلق زدن

whack off

<hr> معنی : قسمت کردن، تسهیم کردن، تقسیم به سهام کردن <hr> معانی دیگر : تقسیم به سهام کردن، قسمت کردن، تسهیم کردن

معنی : قسمت کردن، تسهیم کردن، تقسیم به سهام کردن معانی دیگر : تقسیم به سهام کردن، قسمت کردن، تسهیم کردن

واژه های حرف "w"