zidon

zidovudine

ziega

zieger

ziegler process

zielscheibe

ziesite

zietrisikite

zietrisikite or pietricikinite or pietricikinite

zif socket

ziff

ziff davis networks

ziffs

<hr> (در طرح زیگزاگ) خم، زاویه، پیچش، (مجازی) کژ راهی، انحراف، گوشه دار شدن، خمش دار کردن، یکی ازخطوط زوایا یا دوره های کج ومعوج گلدوزی درمقابل zag، یکی از دو خط کج

(در طرح زیگزاگ) خم، زاویه، پیچش، (مجازی) کژ راهی، انحراف، گوشه دار شدن، خمش دار کردن، یکی ازخطوط زوایا یا دوره های کج ومعوج گلدوزی درمقابل zag، یکی از دو خط کج

zig zag colour effect

zig zag effect

zig zag stitch

zig zag twill

zig-zag

zigadene

zigamorph

zigan

ziganka

zigbee

zigger

zigging

<hr> (معماری آشور و بابل و غیره) هرم پله دار، زیگورات (zikkurat هم می نویسند)، zikyrat درمعماری بابلی های قدیم برجبلند و طبقه ء هرمی شکل پلکان دار

(معماری آشور و بابل و غیره) هرم پله دار، زیگورات (zikkurat هم می نویسند)، zikyrat درمعماری بابلی های قدیم برجبلند و طبقه ء هرمی شکل پلکان دار

ziggurat

ziggurats

zigler catalyst

zigong

zigongosaurus

zigs

<hr> <b>معنی</b> : کج و معوج، جناغی، شکسته، منکسر کردن، دارای پیچ و خم کردن <hr> <b>معانی دیگر</b> : دارای مسیر زیگزاگ، زیگزاگ، خط چند جا شکسته، منشاری

معنی : کج و معوج، جناغی، شکسته، منکسر کردن، دارای پیچ و خم کردن معانی دیگر : دارای مسیر زیگزاگ، زیگزاگ، خط چند جا شکسته، منشاری

واژه های حرف "z"