کلمه جو
صفحه اصلی

ارن

فارسی به عربی

صالة

فرهنگ اسم ها

اسم: آرن (پسر) (عربی) (تلفظ: aren) (فارسی: آرن) (انگلیسی: aren)
معنی: شادان، شاد، شادمان

مترادف و متضاد

arena (اسم)
پهنه، عرصه، صحنه، گود، میدان مسابقات، ارن

green dragon (اسم)
ارن، لوف کبیر، در افیون

فرهنگ فارسی

( آرن ) ( اسم ) نوعی گیاه از خانواد. آرنها که از انواع آن اریصارن یا لوف آذان الفیل یا فیلگوش لوف الجعدرا میتوان نام برد.
بندگاه میان ساعد و بازو نام گیاهی به نام لوف
آرنج، آرنگ، بندگاه میان ساعدوبازو، وارن و آران هم گفته شده
نامی از نامهای اسبان

فرهنگ معین

( آرن ) (رَ ) ( اِ. ) آرنج .

لغت نامه دهخدا

ارن . [ اَ رِ ] (اِخ ) اسب عُمَیْربن جَبَل بَجَلی . (منتهی الارب ).


ارن . [ اَ رِ ] (ع ص ) شادان . شاد. شادمان . (آنندراج ). || اشتر نشاطکننده . (کنزاللغات ).


ارن . [ اَرْ رَ ] (اِ) بلغت زند و پازند گوسفند ماده را گویند که میش باشد. (برهان ). اَرَشن .


ارن . [ اِ رَ ] (اِخ ) نام قدیم ایرلاند.


ارن . [ اَ ] (ع مص ) بدندان گزیدن . (از ناظم الاطباء).


ارن . [ اَ رَ ] (ع مص ) شادمان شدن . شادی . نشاط. نشاطی شدن . (زوزنی ). نشاط و خرمی کردن . (آنندراج ). نشاطمند و خرم شدن . اِران . اَرین .


ارن . [ اِ رَ / رِ ] (اِخ ) موضعی در دیار بنی سلیم بین أتم و سوارقیه ، بر جادّه ٔ راه بین منازل بنی سلیم و مدینه و عمرانی گوید آن بکسرتین بر وزن اِبِل است . (معجم البلدان ).


ارن . [ اُ رُ ] (اِخ ) شهری بطبرستان . (منتهی الارب ) (مرآت البلدان ). و صاحب تاج العروس اَرَن بتحریک ضبط کرده است . یاقوت گوید: اَرَن و شرز بلدان بطبرستان . (معجم البلدان ).


ارن . [ اُ رُ ] (ع اِ) ج اِران . || ج ِ اَرون .


ارن . [اِ ] (اِخ ) شط و بحیره ای است در ایرلاند که از دو دریاچه ٔ اِرَن عبور کند و باقیانوس اطلس ریزد و طول آن 100 هزارگز است . ارنه .


( آرن ) آرن.[ رَ ] ( اِ ) بندگاه میان ساعد و بازو از برون سوی یعنی جانب وحشی. آرنج. وارن. رونکک. مرفق :
زمانی دست کرده جفت رخسار
زمانی جفت زانوکرده آرن.
آغاجی.

آرن. [ رُ ] ( یونانی ، اِ ) گیاهی است که آن را لوف گویند. قسم بزرگ آن لوف الکبیر و شجرةالتنین و آرن مطلق ، و قسم کوچک آن لوف الصغیر و خبزالقرود و آذان الفیل و پیلگوش و فیلغوش و فیلگوش و فیلجوش و رجل العجل ، و قسم دیگر آن لوف الحیه و دراقیطون و لوف مستطیل ، و قسم چهارم آن لوف الجعدة، و قسم پنجم آن قلقاس نامیده میشود. و رجوع به آرن صارن شود.
ارن. [ اَرْ رَ ] ( اِ ) بلغت زند و پازند گوسفند ماده را گویند که میش باشد. ( برهان ). اَرَشن.

ارن. [ اَ رِ ] ( ع ص ) شادان. شاد. شادمان. ( آنندراج ). || اشتر نشاطکننده. ( کنزاللغات ).

ارن. [ اَ رَ ] ( ع مص ) شادمان شدن. شادی. نشاط. نشاطی شدن. ( زوزنی ). نشاط و خرمی کردن. ( آنندراج ). نشاطمند و خرم شدن. اِران. اَرین.

ارن. [ اَ ] ( ع مص ) بدندان گزیدن. ( از ناظم الاطباء ).

ارن. [ اُ رُ ] ( ع اِ ) ج اِران. || ج ِ اَرون.

ارن. [ اُ رُ ] ( اِخ ) شهری بطبرستان. ( منتهی الارب ) ( مرآت البلدان ). و صاحب تاج العروس اَرَن بتحریک ضبط کرده است. یاقوت گوید: اَرَن و شرز بلدان بطبرستان. ( معجم البلدان ).

ارن. [ اِ رَ / رِ ] ( اِخ ) موضعی در دیار بنی سلیم بین أتم و سوارقیه ، بر جادّه راه بین منازل بنی سلیم و مدینه و عمرانی گوید آن بکسرتین بر وزن اِبِل است. ( معجم البلدان ).

ارن. [ اِ رَ ] ( اِخ ) نام قدیم ایرلاند.

ارن. [اِ ] ( اِخ ) شط و بحیره ای است در ایرلاند که از دو دریاچه اِرَن عبور کند و باقیانوس اطلس ریزد و طول آن 100 هزارگز است. ارنه.

ارن. [ اَ رِ ] ( اِخ ) اسب عُمَیْربن جَبَل بَجَلی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

( آرن ) = آرنج: زمانی دست کرده جفت رخسار / زمانی جفت زانو کرده آرن (آغاجی: شاعران بی دیوان: ۱۹۵ حاشیه ).

دانشنامه عمومی

آرن (فرانسه). آرن (فرانسه) (به فرانسوی: Aren) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Oloron-Sainte-Marie-Ouest واقع شده است.
فهرست شهرهای فرانسه
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)
آرن ۷٫۳۹ کیلومترمربع مساحت و ۲۰۷ نفر جمعیت دارد و ۲۰۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

گویش مازنی

/aran/ نام مرتعی در کوهستان کلاردشت چالوس

نام مرتعی در کوهستان کلاردشت چالوس


پیشنهاد کاربران

آرن از آریایی برگرفته شدا و به معنیه آریایی هستش

ارن نامی پسرانه انگلیسی یا ترکی است به معنی مقدس

اران _ ارام

ارن یه شخصیت پر طرفدار انیمه و مانگا ژاپنی


جنگجو، دلاور

ارن اسم پارسی هخامنشی است که معنی شادمان می دهد . این اسم در ایران باستان در قوم ماد آرن بوده و امروز ارمنی و ترک ها ان را آرن می گویند. این اسم از ایران باستان به کشور های آریایی اروپا مثل المان رفته .

اِرِن در آلمانی معنی شکارچی رو نداره ارن در آلمانی تلفظی داره که به معنای افتخار هست در ترکی به معنی فرد روحانی و مقدسه در ترکی تلفظ اِرِن و در عربی و ارمنی تلفظ آرِن هست . آرن معنی شادمان میده . ریشه فارسی این اسم رو نمیدونم موجود هست یا نه .

ارن یک شخصیت انیمه ای در ژاپن که ترفداران خیلی زیادی دارد و من عاشق ارن هستم


ارن به معنای پرهیزکار هست و نام یکی از شخصیت های انیمه ( Attack on titan ) هست که من عاشق این انیمم توصیه میکنم حتما نگاه کنید

با سلام اسم آرن را برای اولین بار بنده درایران ثبت کردم. آرن وسورن دوتا از سرداران سپاه ایران وهمدوره با رستم سیستانی بودند. در اروپا معنی آرن یعنی فرمانروا، عقاب

آرن :در فیلمی معنی اش شمشیر بود ( اسم پسر )


کلمات دیگر: