کلمه جو
صفحه اصلی

فایده گرایی

دانشنامه عمومی

فایده گرایی، سودمندگرایی، فایده باوری، اصالت سود، اصالت نفع یا یوتیلیتاریانیسم (به انگلیسی: Utilitarianism) که به منفعت گرایی نیز ترجمه شده است، نظریه ای در فلسفه اخلاق و تلاشی برای پاسخ به این پرسش است که: «چکار کنیم؟»
سایت ویکی پرسش
سایت ویستا
بنا به سودمندگرایی، اخلاقی ترین عمل، عملی است که «سودمندترین گزینه برای افراد اثرپذیر» باشد، حتی اگر ذاتاً شر باشد. سودمندگرایی نباید با عمل گرایی اشتباه گرفته شود. مهم ترین متفکران این مکتب جرمی بنتام و جان استوارت میل می باشند.
جرمی بنتام در کتاب «مقدمه ای بر اصول اخلاق و قانون گذاری» از اصالت سودمندی دفاع می کند و می گوید:هدف قانونگذار باید این باشد که حداکثر خوشی افراد را تأمین کند؛ و سپس اضافه می کند که چون مجازات، توأم با درد است، لذا ذاتاً شر محسوب می شود و باید فقط موقعی اجرا گردد که از بروز شر بزرگتری جلوگیری کند.
جان استوارت میل در فلسفه لذت از جرمی بنتام پیروی می کند و می گوید:در انتخاب خوشی ها باید خصوصیات آن ها را که شدت و ضعف، پایداری یا زودگذری، مسلم بودن یا محتمل بودن، نزدیکی یا دوری، خلوص یا باروری یا بی ثمری باشد در نظر گرفت.

دانشنامه آزاد فارسی

فایده گرایی (utilitarianism)
در اخلاق، این آموزه که آنچه سودمند باشد نیک است و، درنتیجه، ارزشِ اخلاقیِ هر عملی با سودمندی نتیجه اش تعیین می شود. اصطلاح «فایده گرایی» به نحو مشخص تر به این گزاره اطلاق می شود که هدفِ متعالیِ عملِ اخلاقی و شالوده ای که همۀ موازین اخلاقی باید بر آن استوار باشند، عبارت است از تأمین بیشترین خوشی یا رضایت برای بیشترین تعداد. این هدف را معیار نهایی ارزیابی همۀ نهادهای اجتماعی به عنوان خوب یا بد نیز به شمار آورده اند. فایده گرایی در شاخص ترین شکل آن از جانب ویلیام پِیلی، در کتاب اصول فلسفۀ اخلاقی و سیاسی (۱۷۸۵) و از جانب جرمی بنتام در کتاب مقدمه ای بر اصول اخلاق و قانون گذاری (۱۷۸۹) مطرح شد. سایر نمایندگان سرشناس فایده گرایی عبارت بودند از جان آستین، جیمز میل و پسرش جان استوارت میل. آستین در کتاب خود به نام حوزۀ تعیین شدۀ علم حقوق (۱۸۳۲)، دفاع نیرومندی از نظریۀ فایده گرایی کرده است. جیمز میل در مقاله های متعددی این نظریه را تفسیر و به زبانی عامه فهم بیان کرد. جان استوارت میل، که فایده گرایی را موضوع یکی از رساله های فلسفی خویش (فایده گرایی، ۱۸۶۳) قرار داده است، تواناترین پرچمدار این آموزه پس از بنتام به شمار می آید. هنری سیجویک از پیروان معاصر میل، بیان جامعی از فایده گرایی میل در کتاب خود به نام روش های علم اخلاق (۱۸۷۴) عرضه کرده است. اندکی بعد، هربرت اسپنسر و سِر لسلی استیوِن، اولی در کتاب داده های اخلاق (۱۸۷۹) و دومی در کتاب علم اخلاق (۱۸۸۲)، درصدد برآمدند که این نظریه را با اصول تکامل زیستی به نحوی که در آثار چارلز داروین شرح داده شده بود، درآمیزند. ویلیام جیمز و جان دیویی از فایده گرایی تأثیر پذیرفته اند. دیویی هوش را، هم به عنوان ارزش متعالی و هم به منزلۀ معتبرترین روش دست یافتن به سایر ارزش های مطلوب، جانشین لذت یا خوشی کرد.

نقل قول ها

فایده گرایی، سودمندگرایی، فایده باوری، اصالت سود، اصالت نفع یا یوتیلیتاریانیسم (به انگلیسی: Utilitarianism) که به منفعت گرایی نیز ترجمه شده است، نظریه ای در فلسفه اخلاق و تلاشی برای پاسخ به پرسش «چکار کنیم؟» است.
• «فایدهٔ عام تنها منشأ عدالت است.» -> دیوید هیوم
• «طبیعت انسان را تحت سلطهٔ دو خداوندگار مقتدر قرار داده است، لذت و الم… اینان بر همهٔ اعمال و اقوال و اندیشه های ما حاکمند: هر کوششی که برای شکستن این یوغ به خرج دهیم، حاکمیت آنها را بیشتر تأیید و تسجیل می کند. انسان در عالم الفاظ ممکن است مدعی نفی حاکمیت آنها شود، ولی در عالم واقعیت همچنان دستخوش و تابع آنها باقی می ماند.» -> جرمی بنتام
• «فایده عبارت از هر نوع خاصیتی در هر شیء یا امری است که می تواند نفع، بهره، لذت، خیر یا خوشی به بار آورد، یا … از رخ دادن بدبختی، درد، شر یا ناخوشی برای مباشران آن و دیگر افراد ذی ربط، جلوگیری کند.» -> جرمی بنتام
• «یک عمل در صورتی درست است که بیشترین خیر را برای بیشترین افراد ایجاد کند.» -> جرمی بنتام
• «ارزش اخلاقی یک عمل در برابر عمل دیگر، مستقیماً متناسب با میزان یا کیفیت لذت (یا الم) ی است که هر عملی ایجاد می کند. اگر این مطلب درست باشد، توصیف دقیق تری از اصل سود می گوید: در صورتی عملی برای همهٔ کسانی که از آن متاثرند، صواب است که لذت ایجاد کند (یا مانع الم شود) و در صورتی خطاست که الم ایجاد کند (یا مانع لذت شود).» -> جرمی بنتام
• «اعمال درست اند به تناسبی که به افزایش خوشبختی، گرایش دارند، نادرست اند به تناسبی که به افزایش نا خوشبختی گرایش دارند. منظور از خوشبختی، لذت و نبود رنج است؛ و منظور از نا خوشبختی، رنج و محرومیت از لذت است.» -> جان استوارت میل
• «اگر یکی از آن دو لذت، به وسیلهٔ کسانی که با هر دو سابقهٔ آشنایی کامل دارند، حتی وقتی که می دانند با تحمل میزان بیشتری از سختی به آن نائل خواهند شد، بسیار بالاتر از لذت دیگر قرار داده شود، و حاضر نشوند آن را با هیچ میزانی از آن لذت دیگر که طبعشان مستعد آن است، عوض کنند، آن گاه ما محق خواهیم بود که لذت مرَجّح را، در کیفیت برتر بشماریم.» -> جان استوارت میل
• «پرورشِ عمومیِ بزرگ منشی و شرافتِ شخصیت، برای این که فایده گرایی به غایتِ خود دست پیدا کند، کافی است.» -> جان استوارت میل''


کلمات دیگر: