مترادف بیاض : سفیدی، سپیدی ، پاکنویس ، کتاب دعا، جنگ، سفینه، مجموعه، دفترچه
متضاد بیاض : سواد، مسوده، پیش نویس، چرک نویس
whiteness, blank book
white
اسم ≠ سواد، مسوده
سفیدی، سپیدی
۱. سفیدی، سپیدی ≠ سواد، مسوده
۲. پاکنویس ≠ مسوده، پیشنویس، چرکنویس
۳. کتاب دعا
۴. جنگ، سفینه، مجموعه
۵. دفترچه
در منطقه رستاق فارس پس از ذبح گوسفند و کندن پوست آن گوشت گوسفند را قبل از تکه کردن برای حدود یکساعت میگذارند تا هوا بخورد و کمی رطوبت آن کمترشود به این عمل بیاض شدن گوشت گفته میشود
شیر(منتهی الارب)،سپیدی(منتهی الارب)(ناظم الاطبا)،سفیدی،سپیدی(فرهنگ ...