مترادف لودگی : بی حیایی، ریشخند، شوخی، مزاح، مسخرگی
لودگی
مترادف لودگی : بی حیایی، ریشخند، شوخی، مزاح، مسخرگی
فارسی به انگلیسی
badinage, drollery, farce, flippancy, jape, jest, wittiness, zaniness
clownery
فارسی به عربی
مهزلة
مترادف و متضاد
بیحیایی، ریشخند، شوخی، شوخی، مزاح، مسخرگی
پر حرفی، لودگی
لودگی، مسخرگی، تقلید، نمایش خنده اور، کار بیهوده
لودگی، مسخرگی
لودگی، شوخی، مسخرگی
فرهنگ فارسی
شوخی مزاح مسخرگی .
فرهنگ معین
(لُ دَ یا دِ ) (حامص . ) مسخرگی .
لغت نامه دهخدا
لودگی. [ ل َ / لُو دَ / دِ ] ( حامص ) صفت لوده. کار لوده. ظرافت. مزاح. مزّاحی. مسخرگی. و فرق لودگی و مسخرگی آن است که مسخره کارش چون شغلی است و لوده تنها برای لذت خود و دیگران لودگی کند. چکگی. || بددهنی. فحاشی. ( از لغت گناباد خراسان ).
فرهنگ عمید
شوخی و مسخرگی.
دانشنامه عمومی
جدول کلمات
مسخرگی
پیشنهاد کاربران
لو به اضافه ده
کسی که لو میده
کسی که توانایی کنترل رفتارش رو نداشته و خوب و بد رو درست تشخیص نمیده و ممکنه طوری حرف بزنه که حتی مسخره به نظر بیاد.
کسی که لو میده
کسی که توانایی کنترل رفتارش رو نداشته و خوب و بد رو درست تشخیص نمیده و ممکنه طوری حرف بزنه که حتی مسخره به نظر بیاد.
نمک اضافه ریختن. شوخی و مسخرگی هایی که بی مزه کرد. لوده به کسی گفته میشود که وقتی مزه می پراند همه پوکر فیس ( 😑😐 و اگر با طرف آشنا باشند اینطور نگاه میکنن" باز این شروع کرد😒" ) نگاهش می کنن
کلمات دیگر: