[ویکی فقه] جادو ، یا سِحر ، مجموعه باورها، اعمال، فنون و روشهایی که به کارگیری آن ها برای کنترل یا دگرگون کردن شرایط فراطبیعی، طبیعی و محیط زیست و رسیدن به مقاصد و اهداف نیک یا بد ، مؤثر و سودمند پنداشته می شده است.
در این امر، جادوگر یا از توان روحی و اراده شخصی خود و یا از برخی ابزارها، وسایل، اوراد، افسونها، طلسمات و تعویذات برای رام و مهار کردن نیروهای فراطبیعی بهره می گرفته تا طبع ، منش و میل آن ها را مطابق با خواستها و نیازها بگرداند و بر پدیده های طبیعی، اندیشه ، احساس و فرجام انسان ، نیز امور جاری زندگی او تأثیر بگذارد.
ریشه شناسیِ واژه
واژه فارسیِ «جادو» به دو معنی «ساحِر، جادوگر» و «سِحر، جادوگری»، بازمانده واژه فارسی میانه jādūg است که تنها معنیِ آن «جادوگر، ساحر » بوده است. این واژه فارسی میانه در گذشته ای دور به صورت jatuk به زبان ارمنی راه یافته است. واژه فارسی میانه jādūg در متون پازند به صورت jādū آمده، و تلفظ آن در فارسی میانه متقدم yātūk بوده است. این واژه کهن ایرانی در زبان سُغدی به صورت yātūk (جادوگر، ساحِر) ــ در سُغدیِ بودایی: y’twkh؛ در سُغدیِ مسیحـی: y’twq ــ به کار رفته است و در جزء نخست واژه خوارزمیِ j’δwky’d «جادوگری» نیز دیده می شود. صورتِ باستانیِ این واژه yātūka- بوده که جزء نخست آن در اوستا به صورت yātu- به هر دو معنیِ «ساحِر» و «سِحر» به کار رفته است. بی تردید، این واژه به گروهی از ارواح پلید اهریمنی نیز دلالت می کرده، زیرا در اوستا و متون پهلوی نام جادوان غالباً در کنار نام پریان، دیوان و دیگر موجودات اهریمنی آمده است. در بندهش نیز جادوان گروهی از ارواح دیوی خوانده شده، و بر ضد ارواح ایزدی معرفی شده اند.
← معادل واژه سحر
(۱) بندهش، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۹ش. (۲) عهد جدید. (۳) قرآن کریم. (۴) بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، تهران، ۱۳۷۴ش. (۵) یسنا، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۰ش. (۶) یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۷ش.
در این امر، جادوگر یا از توان روحی و اراده شخصی خود و یا از برخی ابزارها، وسایل، اوراد، افسونها، طلسمات و تعویذات برای رام و مهار کردن نیروهای فراطبیعی بهره می گرفته تا طبع ، منش و میل آن ها را مطابق با خواستها و نیازها بگرداند و بر پدیده های طبیعی، اندیشه ، احساس و فرجام انسان ، نیز امور جاری زندگی او تأثیر بگذارد.
ریشه شناسیِ واژه
واژه فارسیِ «جادو» به دو معنی «ساحِر، جادوگر» و «سِحر، جادوگری»، بازمانده واژه فارسی میانه jādūg است که تنها معنیِ آن «جادوگر، ساحر » بوده است. این واژه فارسی میانه در گذشته ای دور به صورت jatuk به زبان ارمنی راه یافته است. واژه فارسی میانه jādūg در متون پازند به صورت jādū آمده، و تلفظ آن در فارسی میانه متقدم yātūk بوده است. این واژه کهن ایرانی در زبان سُغدی به صورت yātūk (جادوگر، ساحِر) ــ در سُغدیِ بودایی: y’twkh؛ در سُغدیِ مسیحـی: y’twq ــ به کار رفته است و در جزء نخست واژه خوارزمیِ j’δwky’d «جادوگری» نیز دیده می شود. صورتِ باستانیِ این واژه yātūka- بوده که جزء نخست آن در اوستا به صورت yātu- به هر دو معنیِ «ساحِر» و «سِحر» به کار رفته است. بی تردید، این واژه به گروهی از ارواح پلید اهریمنی نیز دلالت می کرده، زیرا در اوستا و متون پهلوی نام جادوان غالباً در کنار نام پریان، دیوان و دیگر موجودات اهریمنی آمده است. در بندهش نیز جادوان گروهی از ارواح دیوی خوانده شده، و بر ضد ارواح ایزدی معرفی شده اند.
← معادل واژه سحر
(۱) بندهش، به کوشش مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۹ش. (۲) عهد جدید. (۳) قرآن کریم. (۴) بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، تهران، ۱۳۷۴ش. (۵) یسنا، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۰ش. (۶) یشتها، ترجمه ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۷ش.
wikifeqh: واژه شناسی_جادو