( میرزا آقا خان کرمانی ) میرزا عبدالحسین خان معروف به میرزا آقا خان فرزند میرزا عبدالرحیم بردسیری در سال ۱۲۷٠ هجری قمری در کرمان متولد شد و تحصیلات مقدماتی را در کرمان انجام داد و علوم ریاضی و طبیعی و حکمت الهی فرا گرفت و از صرف و نحو و حساب و منطق و هیات قدیم بهره کامل داشت
میرزا اقاخان کرمانی
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
میرزا آقاخان کرمانی. میرزا عبدالحسین (۱۲۳۲ خورشیدی؛ ۱۲۷۵ خورشیدی)، معروف به میرزا آقا خان کرمانی از شخصیت های سیاسی جنبش مشروطه ایران بود. میرزا آقاخان را می توان در کنار فتحعلی آخوندزاده از بنیان گذاران ناسیونالیسم نوین ایرانی دانست. وی به همراه دو هم فکر خود احمد روحی و میرزا حسن خان خبیرالملک در تبریز به طرز فجیعی سر بریده شد. سپس سرهای آن ها را پوست کنده و در آن ها آرد کرده و به تهران ارسال کردند.نبو
فتحعلی شاهمحمدشاهناصرالدین شاهمظفرالدین شاهمحمدعلی شاه
۱۱۷۵–۱۱۶۱۱۲۱۳–۱۱۷۶۱۲۲۶–۱۲۱۳۱۲۷۵–۱۲۲۶۱۲۸۵–۱۲۷۵۱۲۸۸–۱۲۸۵
او فرزند میرزا عبدالرحیم مشیزی، از خان های بردسیر کرمان، و از پیروان آیین یارسان (اهل حق) بود ، و مادرش نیز، نوهٔ شیخ صوفی، یعنی مظفر علی شاه کرمانی، از هواداران مشتاق علی شاه بود. بنا به گفته فریدون آدمیت در کتاب اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی، جده پدری او از زرتشتیان کرمان بود که بعداً مسلمان شده بودند و شاید همین موضوع در علاقه او به دین باستانی ایران، تأثیر داشت. میرزا آقا خان در سال ۱۲۷۰ هجری قمری (۱۲۳۲ خورشیدی) در قلعهٔ مشیز از بلوکات بردسیر زاده شد.وی خواندن و نوشتن را در بردسیر آموخت و برای ادامهٔ تحصیلات راهی کرمان شد و در آنجا فقه و اصول، حدیث و روایت، تاریخ ملل و نحل، ریاضیات، طب، نجوم، منطق، حکمت و عرفان آموخت. معروف ترین استاد وی در این دوران، ملا محمد جعفر کرمانی ملقب به شیخ العلماء بود و بارها در زمان ناصر الدین شاه به جرم بابی گری زندان شده بود.به دلیل هم نشینی میرزا آقاخان با شیخ جعفر و شیخ احمد روحی فرزند شیخ جعفر، وی با اندیشه های شیخ احمد احسائی آشنایی پیدا کرد و تمایلاتی نسبت به بابیت پیدا کرد. البته اعتقاد قلبی او ازلی بوده است نه بابی. او همچنین همانند شیخ احمد روحی داماد یحیی صبح ازل بوده است و رگه های اندیشه بابی در افکار او به وضوح مشهود است گرچه همانند ازلی ها گرایشی شدید به اسلام گرایی داشته است.
فتحعلی شاهمحمدشاهناصرالدین شاهمظفرالدین شاهمحمدعلی شاه
۱۱۷۵–۱۱۶۱۱۲۱۳–۱۱۷۶۱۲۲۶–۱۲۱۳۱۲۷۵–۱۲۲۶۱۲۸۵–۱۲۷۵۱۲۸۸–۱۲۸۵
او فرزند میرزا عبدالرحیم مشیزی، از خان های بردسیر کرمان، و از پیروان آیین یارسان (اهل حق) بود ، و مادرش نیز، نوهٔ شیخ صوفی، یعنی مظفر علی شاه کرمانی، از هواداران مشتاق علی شاه بود. بنا به گفته فریدون آدمیت در کتاب اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی، جده پدری او از زرتشتیان کرمان بود که بعداً مسلمان شده بودند و شاید همین موضوع در علاقه او به دین باستانی ایران، تأثیر داشت. میرزا آقا خان در سال ۱۲۷۰ هجری قمری (۱۲۳۲ خورشیدی) در قلعهٔ مشیز از بلوکات بردسیر زاده شد.وی خواندن و نوشتن را در بردسیر آموخت و برای ادامهٔ تحصیلات راهی کرمان شد و در آنجا فقه و اصول، حدیث و روایت، تاریخ ملل و نحل، ریاضیات، طب، نجوم، منطق، حکمت و عرفان آموخت. معروف ترین استاد وی در این دوران، ملا محمد جعفر کرمانی ملقب به شیخ العلماء بود و بارها در زمان ناصر الدین شاه به جرم بابی گری زندان شده بود.به دلیل هم نشینی میرزا آقاخان با شیخ جعفر و شیخ احمد روحی فرزند شیخ جعفر، وی با اندیشه های شیخ احمد احسائی آشنایی پیدا کرد و تمایلاتی نسبت به بابیت پیدا کرد. البته اعتقاد قلبی او ازلی بوده است نه بابی. او همچنین همانند شیخ احمد روحی داماد یحیی صبح ازل بوده است و رگه های اندیشه بابی در افکار او به وضوح مشهود است گرچه همانند ازلی ها گرایشی شدید به اسلام گرایی داشته است.
wiki: میرزا آقاخان کرمانی
دانشنامه آزاد فارسی
میرزا آقاخان کرمانی. میرزا آقاخان کرمانی (۱۲۷۰ـ۱۳۱۴ق)
(شهرت میرزا عبدالحسین خان کرمانی پسر میرزا عبدالرحیم بردسیری) نویسنده و روزنامه نگار اصلاح طلب و آزادی خواه ایرانی. علوم متداول دینی را در زادگاهش فراگرفت و ریاضی، فلسفه و حکمت طبیعی را نیز آموخت. در ۱۳۰۲ق براثر مظالم حاکم کرمان به اصفهان رفت و به خدمت ظل السلطان درآمد و پس از مدتی عازم تهران شد و از آن جا به استانبول رفت و به حلقۀ یاران و هم فکران سیدجمال الدین اسدآبادی پیوست و چندی اندیشۀ اتحاد اسلام را تبلیغ کرد. زبان ترکی و فرانسوی را فرا گرفت و به نگارش مقاله در روزنامۀ اختر و تدریس در مدرسۀ ایرانیان استانبول پرداخت . پس از مدتی اندیشۀ اتحاد اسلام را ترک گفت و به اندیشه های ملّی گرایانه و فرهنگ ایران باستان و مخالفت با اعراب رو آورد و به آیین زردشتی تعلق خاطر نشان داد. پس از ترور ناصرالدین شاه ، دولت عثمانی او را به همراه دوستان هم فکرش شیخ احمد روحی و حاجی میرزا حسن خبیرالملک دستگیر کرد و تحویل دولت ایران داد. به دستور محمدعلی میرزا ولیعهد، هر سه را در تبریز اعدام کردند. از آثارش: هشت بهشت؛ آینۀ سکندری ؛ نامۀ باستان ؛ هفتاد و دو ملت ؛ انشاءالله و ماشاءالله ؛ قهوه خانه سورات ؛ سالارنامۀ منظوم؛ رسالۀ خرید خوزستان؛ ترجمۀ قسمتی از تلماک فنلون، صد خطابه (در انتساب این کتاب به میرزا آقاخان کرمانی تردید است).
(شهرت میرزا عبدالحسین خان کرمانی پسر میرزا عبدالرحیم بردسیری) نویسنده و روزنامه نگار اصلاح طلب و آزادی خواه ایرانی. علوم متداول دینی را در زادگاهش فراگرفت و ریاضی، فلسفه و حکمت طبیعی را نیز آموخت. در ۱۳۰۲ق براثر مظالم حاکم کرمان به اصفهان رفت و به خدمت ظل السلطان درآمد و پس از مدتی عازم تهران شد و از آن جا به استانبول رفت و به حلقۀ یاران و هم فکران سیدجمال الدین اسدآبادی پیوست و چندی اندیشۀ اتحاد اسلام را تبلیغ کرد. زبان ترکی و فرانسوی را فرا گرفت و به نگارش مقاله در روزنامۀ اختر و تدریس در مدرسۀ ایرانیان استانبول پرداخت . پس از مدتی اندیشۀ اتحاد اسلام را ترک گفت و به اندیشه های ملّی گرایانه و فرهنگ ایران باستان و مخالفت با اعراب رو آورد و به آیین زردشتی تعلق خاطر نشان داد. پس از ترور ناصرالدین شاه ، دولت عثمانی او را به همراه دوستان هم فکرش شیخ احمد روحی و حاجی میرزا حسن خبیرالملک دستگیر کرد و تحویل دولت ایران داد. به دستور محمدعلی میرزا ولیعهد، هر سه را در تبریز اعدام کردند. از آثارش: هشت بهشت؛ آینۀ سکندری ؛ نامۀ باستان ؛ هفتاد و دو ملت ؛ انشاءالله و ماشاءالله ؛ قهوه خانه سورات ؛ سالارنامۀ منظوم؛ رسالۀ خرید خوزستان؛ ترجمۀ قسمتی از تلماک فنلون، صد خطابه (در انتساب این کتاب به میرزا آقاخان کرمانی تردید است).
wikijoo: میرزا_آقاخان_کرمانی_(۱۲۷۰ـ۱۳۱۴ق)
نقل قول ها
میرزا آقاخان کرمانی. عبدالحسین بن عبدالرحیم کرمانی شهرت یافته به میرزا آقاخان کرمانی (۱۸۵۴، کرمان –۱۷ ژوئیه ۱۸۹۶، تبریز) روشنفکر، نویسنده و اصلاح طلب ایرانی در جنبش مشروطه بود.
• «کمتر کسی از اهالی ایران است که میر غضبی نداند یا ستم و تعدّی نداند و ظلم و بی انصافی نپرورد و تمامِ سکنهٔ آن ویران و خرابه از طبقهٔ حکماء و وزراء گرفته تا حمّال و بقّال همه سمتگر و بی مروّت و همه خونخوار و بی مرحمت و همه فریاد دارند که چرا ما میر غضب باشی نیستیم و همه می خواهند ظالم منفرد و حاکمِ مستبد و جلّادباشی باشند.» -> در «سی مقاله»
• «ریشهٔ رذالت و بیخِ دنائت از فقره و فاقه و ندیدن و نداشتن می روید. چنانچه درختِ بزرگواری و شجرهٔ فتوت از اراضیِ پُرثروت و دولت و یا اقتدار و سلطنت روییده و نشو و نما نموده است؛ و هیچ گاه در ملّتِ عرب ثروت و تجارت و مُکنت نبوده و هیچ وقت پادشاهی و برزگی نکرده بودن. زیرا که چرانیدن شتر و بافتن پلاس و خفتن در سایهٔ خار مغیلان و بستر ساختن از ریگ بیابانِ عربستان و آشامیدنِ آب برکهٔ باران و پخت و پز کردن شیر و کشت با جُلّهٔ شتر و مشعل کردن کُندهٔ گز را به عوض چراغِ گاز و لَنَترِ الکتریک، و پوشیدن گلیم پشمین و خوردن سوسمار، دیگر آن محتاج به تجارت و زراعت نبوده و نیست! ...»
• «کمتر کسی از اهالی ایران است که میر غضبی نداند یا ستم و تعدّی نداند و ظلم و بی انصافی نپرورد و تمامِ سکنهٔ آن ویران و خرابه از طبقهٔ حکماء و وزراء گرفته تا حمّال و بقّال همه سمتگر و بی مروّت و همه خونخوار و بی مرحمت و همه فریاد دارند که چرا ما میر غضب باشی نیستیم و همه می خواهند ظالم منفرد و حاکمِ مستبد و جلّادباشی باشند.» -> در «سی مقاله»
• «ریشهٔ رذالت و بیخِ دنائت از فقره و فاقه و ندیدن و نداشتن می روید. چنانچه درختِ بزرگواری و شجرهٔ فتوت از اراضیِ پُرثروت و دولت و یا اقتدار و سلطنت روییده و نشو و نما نموده است؛ و هیچ گاه در ملّتِ عرب ثروت و تجارت و مُکنت نبوده و هیچ وقت پادشاهی و برزگی نکرده بودن. زیرا که چرانیدن شتر و بافتن پلاس و خفتن در سایهٔ خار مغیلان و بستر ساختن از ریگ بیابانِ عربستان و آشامیدنِ آب برکهٔ باران و پخت و پز کردن شیر و کشت با جُلّهٔ شتر و مشعل کردن کُندهٔ گز را به عوض چراغِ گاز و لَنَترِ الکتریک، و پوشیدن گلیم پشمین و خوردن سوسمار، دیگر آن محتاج به تجارت و زراعت نبوده و نیست! ...»
wikiquote: میرزا_آقاخان_کرمانی
کلمات دیگر: