کلمه جو
صفحه اصلی

پل استر

دانشنامه عمومی

پل بنجامین اُوستر (به انگلیسی: Paul Benjamin Auster) رمان نویس، فیلمنامه نویس، شاعر و مترجم آمریکایی است. او متولد نیوآرک، نیوجرزی است. شهرت او بیشتر به خاطر مجموعهٔ سه گانه نیویورک است. همچنین از فیلم نامه های او می توان به لولو روی پل اشاره کرد. کتاب های او به بیش از چهل زبان ترجمه شده است.
خاطرات زمستان، ترجمهٔ خجستهٔ کیهان، نشر: افق.
شهر شیشه ای، ترجمهٔ شهرزاد لولاچی، نشر: افق.
ارواح، ترجمهٔ خجسته کیهان، نشر: افق.
هیولای دریایی، ترجمهٔ ماندانا مشایخی، نشر: ماهی.
کتاب اوهام، ترجمهٔ امیر احمدی آریان، نشر:مروارید.
دیوانگی در بروکلین، ترجمه خجسته کیهان، نشر: افق.
اتاق در بسته، ترجمهٔ خجسته کیهان، نشر: افق.
شب پیشگویی، ترجمهٔ خجسته کیهان، نشر: افق.
مون پالاس، ترجمهٔ لیلا نصیری ها، نشر: افق.
کشور آخرین ها، ترجمهٔ خجسته کیهان، نشر: افق.
سه گانه نیویورک، ترجمهٔ شهرزاد لولاچی و خجسته کیهان، نشر: افق.
اختراع انزوا، ترجمه بابک تبرایی، نشر:افق
هیولا (لویاتان)، ترجمهٔ خجسته کیهان، نشر:افق.
سفر در اتاق تحریر
مردی در تاریکی، ترجمهٔ خجسته کیهان، نشر:افق.
ناپیدا، ترجمهٔ خجسته کیهان، نشر:افق.
حماقت در بروکلین
تیمبوکتو، ترجمه شهرزاد لولاچی، نشر: افق
سانست پارک ترجمه مهسا ملک مرزبان. نشر: افق
دست به دهان (گاه شماری شکست های نخستین) ترجمه بهرنگ رجبی نشر چشمه
پل استر ابتدا با نویسنده ای به نام لیدیا دیویس (به انگلیسی: Lydia Davis) ازدواج کرد و از او پسری به نام دنیل استر دارد.
استر در سال ۱۹۸۱ با همسر دوم خودبه نام سیری هوست وِت (به انگلیسی: Siri Hustvedt) که نویسنده بود ازدواج کرد و حاصل آن دختری به نام سوفی استر است.

نقل قول ها

پل بنجامین اُوستر (به انگلیسی: Paul Benjamin Auster) رمان نویس، فیلمنامه نویس، شاعر و مترجم آمریکایی است. او متولد نیوآرک، نیوجرزی است. شهرت او بیشتر به خاطر مجموعهٔ سه گانه نیویورک است. همچنین از فیلم نامه های او می توان به لولو روی پل اشاره کرد.
• «فکر می کنم بزرگ ترین و مهم ترین پروژه ای که انجام داده ام تک تک کارهایی بوده که تابحال برای آنها سعی کرده ام. اصلاً آسان نیست. بعضی چیزها زودتر از بقیه نوشته می شوند، ولی من واقعاً نمی توانم میزان سختی آن را تخمین بزنم. فکر می کنم احتمالاً وقتی جوان بودم و می خواستم شروع کنم تقلای زیادی کرده ام. بعد کارهای زیادی هم بوده اند که از ابتدا اشتباه بوده و مرا ناراحت کرده اند. با گذشت سال ها من با مفهوم شکست به عنوان روتین نویسندگی آشنا شدم.» نوامبر ۲۰۰۹ -> مصاحبه با آستن الن
• «به نظرم بزرگترین دام، خودخواهی ست، خود مهم پنداری و عدم توانایی نگاه کردن به بیرون از خود و فکر می کنم خیلی مهم است که بتوانی از نزدیک دنیا را نگاه کنی، به اتفاقاتی که اطراف تو می افتد و گاه برای جوان ها انجام این کار سخت است.» نوامبر ۲۰۰۹ -> مصاحبه با آستن الن
• «وقتی با نویسندگان جوان صحبت می کنم، تقریباً فقط به آنها توصیه می کنم اینکار را نکنند. نویسنده نشوید، این کار حرفهٔ سختی برای گذران زندگی است، تنها چیزی که از آن عایدتان می شود فقر و تاریکی و تنهایی ست؛ بنابراین اگر می توانید همهٔ این ها را به جان بخرید و آنقدر شیفتهٔ این کار هستید که می خواهید حتماً نویسنده شوید، اینکار را بکنید؛ ولی چیزی از کسی انتظار نداشته باشید. دنیا چیزی به شما بدهکار نیست و کسی از شما درخواست نکرده این کار را بکنید و من فکر می کنم این حس کمال گرایی ست که جوانان با خود فکر می کنند «کتاب من باید چاپ شود! و مسلماً باید از این راه کسب درآمد کنم!» خب، راهش این نیست.» نوامبر ۲۰۰۹ -> مصاحبه با آستن الن
• «خواننده کتاب را می آفریند. چند سال پیش این مطلب را هنگام خواندن رمانی به وضوح دیدم. فکر کنم کتابی از جین آستن را می خواندم - نویسنده ای که خیلی دوستش دارم و به نظرم او یکی از بهترین هاست - همان طور که می خواندم متوجه شدم که اصلاً متوجه مکان وقوع حوادث نیستم. همهٔ صحنه ها و مکالمات را مجسم می کردم، انگار همهٔ فصل های کتاب در خانه ای که در آن بزرگ شده بودم رخ داده بود؛ خانهٔ پدری ام؛ و همهٔ شخصیت ها از آن جا آمده بودند؛ و به این ترتیب درباره اش فکر کردم: خب، عجیب است که چطور یک کتاب را به خود ربط می دهی، یعنی مگر جین آستن از نیوجرسی چه می دانست؟ و با این همه، دیگر آن کتاب اثر خود من بود، این شخصیت ها وارد زندگی ام شده بودند. نه این که به انگلستان قرن هجدهم رجعت کرده باشم، کلبه جین آستن را با خودم به قرن بیستم آورده بودم.»

پیشنهاد کاربران

پلاستر : اندود ملات ماسه سیمان به ضخامت ۳ سانتیمتر . ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )


کلمات دیگر: