<hr> مترادف تدفین : خاک سپاری، دفن، به خاک سپردن، خاک کردن، دفن کردن، مدفون ساختن <hr> برابر پارسی : خاکسپاری

مترادف تدفین : خاک سپاری، دفن، به خاک سپردن، خاک کردن، دفن کردن، مدفون ساختن برابر پارسی : خاکسپاری

تدفین

<hr> مترادف تدقیق : امعان، باریک اندیشی، باریک بینی، باریک نگری، توجه، دقت، ژرف نگری، غوررسی، کاوش، کنجکاوی، ژرف بینی، باریک بینی کردن، دقت کردن، ژرف نگریستن

مترادف تدقیق : امعان، باریک اندیشی، باریک بینی، باریک نگری، توجه، دقت، ژرف نگری، غوررسی، کاوش، کنجکاوی، ژرف بینی، باریک بینی کردن، دقت کردن، ژرف نگریستن

تدقیق

تدقیق کردن

تدلث

تدلدل

تدلس

تدلف

تدلق

تدلل

تدلمز

تدلمص

تدله

تدلک

تدلی

<hr> مترادف تدلیس : تلبیس، عیب پوشی، فریب، حقه بازی، نیرنگ بازی، فریب کاری، مکر، فریب دادن، فریفتن، عوام فریبی مردم فریبی، عیب پوشاندن، عیب پنهان کردن

مترادف تدلیس : تلبیس، عیب پوشی، فریب، حقه بازی، نیرنگ بازی، فریب کاری، مکر، فریب دادن، فریفتن، عوام فریبی مردم فریبی، عیب پوشاندن، عیب پنهان کردن

تدلیس

تدلیص

تدلیل

تدلیه

تدمر

تدمری

تدمری زاده

تدمریه

تدمس

تدمشق

تدمل

تدملک

تدمن

تدمیث

تدمیح

<hr> مترادف تدمیر : تباه سازی، نابودسازی، هلاکت، تباه کردن، نابود ساختن، نیست کردن، هلاک کردن

مترادف تدمیر : تباه سازی، نابودسازی، هلاکت، تباه کردن، نابود ساختن، نیست کردن، هلاک کردن

واژه های حرف "ت" - لغت نامه دهخدا