صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ت" - لغت نامه دهخدا
ترش اب
ترش اب بالا
ترش اب پائین
ترش ابه
ترش انبه
ترش خاستن
ترش رخساره
ترش رو ی
ترش سر
ترش شدن
ترش شیرین
ترش طبع
ترش طعم
ترش لگام
ترش لگامی
ترش لگامی کردن
ترش مازو
ترش مزاج
ترش مزه
ترش مزگی
ترش نشستن
ترش هلو
ترش و شیرین
ترش کردن
ترش کلی
ترش کنس
ترش گردیدن
ترش گشتن
ترش گفتن
ترش گیا
ترش گیاه
ترشاء
ترشائی
ترشاب
ترشابه
ترشاثا
ترشاش
ترشاف
ترشاله
ترشان
ترشاندن
ترشانیدن
ترشاوه
ترشایه
ترشبا
ترشبالا
ترشت
ترشترشیم
بیشتر