صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "خ" - لغت نامه دهخدا
خداشهر
خداطلب
خداع
خداع الرجال
خداعه
خدافر
خدافروشان
خدافل
خدال
خدالعذراء
خداله
خدام
خدامراد
خدامرادخان زند
خدامشرب
خدامی
خدان
خداناترس
خداناشناس
خداناشناسی
خدانامه
خداناپسند
خداناپسندانه
خداناپسندی
خداناکرده
خدانخواسته
خدانشناس
خدانشناسی
خدانظرخان
خدانه
خدانکرده
خدانکند
خدانگاهدار
خدانگهدار
خدانگهداری
خدانگهداری کردن
خداه
خداه کش
خداه کشان
خداهمتی
خداور
خداوردی
خداوردی کندی
خداوند
خداوند اباد
خداوند دور
خداوند زاد
خداوند زاده
بیشتر