صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "د" - لغت نامه دهخدا
درازگوش
درازگوی
درازگیسو
درازی
درازینه
دراس
دراسب
دراست
دراسج
دراسرا
دراسطوس
دراسفید
دراسله
دراسه
دراسودن
دراسون
دراشامیدن
دراشو
دراشوردن
دراشکفت
دراع
دراعه
دراعه پوش
دراعی
دراغ
دراغارو
درافتادن
درافتاده
درافراشتن
درافروختن
درافزار
درافزودن
درافس
درافشان
درافشاندن
درافشانی
درافص
درافق
درافکندن
درافیل
دراق
دراقانلو
دراقن
دراقنیطون
دراقه
دراقیطس
دراقینون
درالو
بیشتر