لغت نامه دهخدا

طنس

طنطاری

طنطان

طنطاوی

طنطرانی

طنطنانی

<hr> مترادف طنطنه : تجمل، جاه وجلال، طمطراق، فروشکوه، کروفر، شوکت، جاه، آوازه، شهرت، صدای ساز، بانگ بربط، صدا، نوای رود

مترادف طنطنه : تجمل، جاه وجلال، طمطراق، فروشکوه، کروفر، شوکت، جاه، آوازه، شهرت، صدای ساز، بانگ بربط، صدا، نوای رود

طنطنه

طنف

طنفس

طنفسه

طنفش

طنفشاء

طنفشه

طنفشی

طنفه

طنو

طنوبره

طنوج

طنوس الشدیاق

طنوف

طنک

طنی

طنیاط

<hr> مترادف طنین : انعکاس، بازتاب، پژواک، انعکاس صوت، آواز، آهنگ، صدا، نوا، زنگ، خوش آهنگی <hr> برابر پارسی : پژواک، واکنش سدا

مترادف طنین : انعکاس، بازتاب، پژواک، انعکاس صوت، آواز، آهنگ، صدا، نوا، زنگ، خوش آهنگی برابر پارسی : پژواک، واکنش سدا

طنین

طه

طه حسین

طهاء

طهاءه

طهات

<hr> مترادف طهارت : پاکدامنی، پاکی، تطهیر، تیمم، طهر، غسل، وضو <hr> متضاد طهارت : نجاست <hr> برابر پارسی : پاکی، پاکیزگی، شستن

مترادف طهارت : پاکدامنی، پاکی، تطهیر، تیمم، طهر، غسل، وضو متضاد طهارت : نجاست برابر پارسی : پاکی، پاکیزگی، شستن

طهارت

طهارت ترابیه

طهارت جای

طهارت خانه

طهارت شکن

طهارت مائیه

<hr> مترادف طهارت کردن : تطهیر کردن، طاهر کردن، طهارت گرفتن، وضو کردن، غسل کردن، پاک کردن، نجاست زدایی کردن

مترادف طهارت کردن : تطهیر کردن، طاهر کردن، طهارت گرفتن، وضو کردن، غسل کردن، پاک کردن، نجاست زدایی کردن

طهارت کردن

طهارت گاه

طهاره

طهاری

طهاطه

طهاف

طهافه

طهامل

طهاوه

طهب

طهبله

طهثه

<hr> مترادف طهر : پاکی، پاکیزگی، طهارت <hr> متضاد طهر : نجسی، نجاست

مترادف طهر : پاکی، پاکیزگی، طهارت متضاد طهر : نجسی، نجاست

طهر

واژه های حرف "ط" - لغت نامه دهخدا