صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ک" - لغت نامه دهخدا
کلیم اﷲ شاه
کلیم دست
کلیم عمران
کلیم قالت
کلیماباد
کلیمان
کلیمان الاسکندر
کلیمان الاسکندری
کلیمه
کلیمک
کلیمی
کلیمی تبریزی
کلین
کلین خونی
کلیند
کلینه
کلینی
کلینیوس
کلینیک
کلیه
کلیهً
کلیواج
کلیوان
کلیواژ
کلیولند
کلیون
کلیوپاس
کلیوی
کلیچ
کلیچه
کلیچه شدن
کلیچه فروش
کلیچه پز
کلیچه پزی
کلیچک
کلیک
کلیک سر
کلیک چشم
کلیکان
کلیکرون
کلیکک
کلیکی
کم
کم ء
کم آمدن
کم آوردن
کم امدن
کم اوردن
بیشتر