صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "گ" - لغت نامه دهخدا
گزاف
گزاف رنگان
گزاف رود
گزاف کردن
گزاف گفتن
گزاف گو
گزاف گویی
گزافه
گزافه کار
گزافه کاری
گزافه گو
گزافکار
گزافکاری
گزالا
گزان
گزان بالا
گزان بند
گزانه
گزانگبین
گزانی
گزانیدن
گزاورنگان
گزاونگان
گزاوه
گزای
گزایان
گزایستن
گزایش
گزاینده
گزاییدن
گزباز
گزبازی
گزبلند
گزبند حسین آباد
گزبند حسین اباد
گزبو
گزخت
گزد
گزدان
گزدان شیخ
گزدر
گزدراز
گزدره
گزدز
گزدشت
گزدنه
گزدگن
گزر
بیشتر