دانشنامه آزاد فارسی

تکزاکو

تکسل

تکسول

تکش خوارزمشاه

تکش علاءالدین

تکفیر

تکله بن زنگی مظفرالدین

تکله بن هزار اسپ

تکلو

تکلیس

<hr> مترادف تکلیف : رسالت، فریضه، مسئولیت، نقش، وظیفه، مشق، بلوغ، سخت، شاق، زحمت فوق العاده، اصرار، تأکید، مصادره، به رنج افکندن، به گردن گذاشتن، به سن بلوغ رسیدن <hr> برابر پارسی : خویشتن کاری، بگردن نهادن، کار

مترادف تکلیف : رسالت، فریضه، مسئولیت، نقش، وظیفه، مشق، بلوغ، سخت، شاق، زحمت فوق العاده، اصرار، تأکید، مصادره، به رنج افکندن، به گردن گذاشتن، به سن بلوغ رسیدن برابر پارسی : خویشتن کاری، بگردن نهادن، کار

تکلیف

تکلیف مالایطاق

تکلیف والدین

تکمیل سازی

تکمیل مربع

تکمیل همایون ناصر

تکنسیم

تکنو

<hr> مترادف تکنولوژی : فن آوری، فن شناسی، دانش فنی، صنعت، صنعتی <hr> برابر پارسی : فن آوری، فندآوری، تَشنیگری، تَشنیک شناسی

مترادف تکنولوژی : فن آوری، فن شناسی، دانش فنی، صنعت، صنعتی برابر پارسی : فن آوری، فندآوری، تَشنیگری، تَشنیک شناسی

تکنولوژی

تکنولوژی اموزشی

تکنولوژی زیستی

تکنولوژی مناسب

تکنی کالر

<hr> مترادف تکه : پاره، جزء، خرده، قسمت، قطعه، لخت، خرد، ریزه، لقمه، تیکه، لعبت، زن زیبا، چیز جالب، باب دندان، نصیب

مترادف تکه : پاره، جزء، خرده، قسمت، قطعه، لخت، خرد، ریزه، لقمه، تیکه، لعبت، زن زیبا، چیز جالب، باب دندان، نصیب

تکه

تکه بورنو

تکه تکه شدن

تکه دوزی

تکه چسبانی

تکواندو

تکواژ

تکواژ میانی

تکودارخان سلطان احمد

تکودونت

تکوما کوه

تکوک

تکویر سوره

<hr> مترادف تکوین : آفرینش، ایجاد، پیدایش، تشکیل، خلقت، آفریدن، ایجاد کردن، خلق کردن، هستی بخشیدن <hr> برابر پارسی : بوددهی، هستایش

مترادف تکوین : آفرینش، ایجاد، پیدایش، تشکیل، خلقت، آفریدن، ایجاد کردن، خلق کردن، هستی بخشیدن برابر پارسی : بوددهی، هستایش

تکوین

تکیلا

تکینگی

<hr> مترادف تکیه : اتکا، اطمینان، اعتماد، پناه گاه، تعزیه خانه، حسینیه، تأکید، اصرار، فشار <hr> برابر پارسی : پشت دادن، یله دادن، پشت گرمی، لم دادن

مترادف تکیه : اتکا، اطمینان، اعتماد، پناه گاه، تعزیه خانه، حسینیه، تأکید، اصرار، فشار برابر پارسی : پشت دادن، یله دادن، پشت گرمی، لم دادن

تکیه

تکیه بیگلربیگی

تکیه دولت

تکیه معاون الملک

تکیه هفت تنان

تکیه چهل تنان

<hr> مترادف تکیه گاه : بالش، متکا، مخده، اتکا، نقطه اتکا، گرانیگاه، پشت وپناه، پشتیبات، حامی، تکیه گه

مترادف تکیه گاه : بالش، متکا، مخده، اتکا، نقطه اتکا، گرانیگاه، پشت وپناه، پشتیبات، حامی، تکیه گه

تکیه گاه

تگدمپت

تگرگ

واژه های حرف "ت" - دانشنامه آزاد فارسی