دانشنامه آزاد فارسی

جعفر قلی خان قاجار

جعفراباد تپه

جعفراباد شهر

جعفراوغلو احمد

جعفرخان زند

جعفرخان مشیرالدوله

جعفرزاده مینا

<hr> برابر پارسی : شومخ، گل گلاب

برابر پارسی : شومخ، گل گلاب

جعفری

جعفری بهناز

جعفری جوزانی مسعود

جعفری رضا

جعفری سعید

جعفری شعبان

جعفری عباس

جعفری عبدالرحیم

جعفری لنگرودی محمدجعفر

جعفری محمد ابراهیم

جعفری محمدتقی

جعفری محمدرضا

جعفری محمدعلی

جعفری محمدمهدی

جعفری مذهب

جعفری نیا اسماعیل

جعفری وحشی

جعفریان رسول

جعفریان محمود

جعفریه شهر

جعفریه فرقه

جعفی اسدی اسماعیل بن عبدالخالق

جعفی جابر بن یزید کوفی

<hr> مترادف جعل : تقلب، دروغ، درآوردن، ساختگی، ازخوددرآوردن، ساختن | غایط، فضله، نجاست، سوسک <hr> برابر پارسی : برساخت، روسازی، ساختگی

مترادف جعل : تقلب، دروغ، درآوردن، ساختگی، ازخوددرآوردن، ساختن | غایط، فضله، نجاست، سوسک برابر پارسی : برساخت، روسازی، ساختگی

جعل

جعیط هشام

جغتای

جغتای رشته کوه

جغتای شهر

جغجغه

<hr> مترادف جغد : بوف، بوم، کنگر، کوف

مترادف جغد : بوف، بوم، کنگر، کوف

جغد

جغد تالابی

جغد سفید

<hr> برابر پارسی : گیتا شناسی، جهان نمایی، گیتی شناسی

برابر پارسی : گیتا شناسی، جهان نمایی، گیتی شناسی

جغرافیا

جغرافیای انتخابات

جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی

جغرافیای زیستی

جغرافیای گیاهی

جغری بیگ داود

جغور بغور

<hr> مترادف جفت : خمیده، کج، چوب بست، سقف | زن، زوجه، زوج، همسر، جور، مانند، مثل، عدیل، لنگه، بغل، کنار، مزدوج <hr> متضاد جفت : تک، طاق، فرد

مترادف جفت : خمیده، کج، چوب بست، سقف | زن، زوجه، زوج، همسر، جور، مانند، مثل، عدیل، لنگه، بغل، کنار، مزدوج متضاد جفت : تک، طاق، فرد

جفت

جفت داران

واژه های حرف "ج" - دانشنامه آزاد فارسی