دانشنامه اسلامی

صنعانی محمد بن اسماعیل

صنعانی یوسف بن یحیی

<hr> مترادف صنعت : تکنیک، حرفه، ساختن، صناعت، صنع، فن، هنر <hr> برابر پارسی : کار، پیشه، هنر، ساختاری

مترادف صنعت : تکنیک، حرفه، ساختن، صناعت، صنع، فن، هنر برابر پارسی : کار، پیشه، هنر، ساختاری

صنعت

صنعت ائتلاف

صنعت ابداع

صنعت ابدال

صنعت اجرپزی

صنعت اهن

صنعت براعت استهلال

صنعتی زاده همایون

صنعه

صنعوا

<hr> مترادف صنف : جنس، نوع، رسته، سنخ، طبقه، فرقه، قسم، پیشه، حرفه، دسته، رده، کلاس، گونه <hr> برابر پارسی : رسته، گروه، رشته، بخش

مترادف صنف : جنس، نوع، رسته، سنخ، طبقه، فرقه، قسم، پیشه، حرفه، دسته، رده، کلاس، گونه برابر پارسی : رسته، گروه، رشته، بخش

صنف

<hr> مترادف صنم : الهه، بت، شمن، دلبر، نگار <hr> برابر پارسی : بت، دلبر، دلدار، شمن، نگار

مترادف صنم : الهه، بت، شمن، دلبر، نگار برابر پارسی : بت، دلبر، دلدار، شمن، نگار

صنم

صنهاجی

صنو

صنوان

صهبای صفا

صهر

صهرا

صهیب بن سنان

صهیونیسم

صوابا

صواع

صواف

صوام

صوامع

صوان الحکمه و ثلاث رسائل فی الاجرام و المحرک الاول و الکمال

<hr> مترادف صوب : آهنگ، راستا، سمت، سو، طرف، ناحیه، درست

مترادف صوب : آهنگ، راستا، سمت، سو، طرف، ناحیه، درست

صوب

<hr> مترادف صوت : آواز، آوا، بانگ، جار، صدا، صفیر، صلا، لحن، ندا <hr> برابر پارسی : آهنگ، آوا، بانگ، سدا

مترادف صوت : آواز، آوا، بانگ، جار، صدا، صفیر، صلا، لحن، ندا برابر پارسی : آهنگ، آوا، بانگ، سدا

صوت

صوت وحی

صوتک

<hr> مترادف صور : بوق، شیپور، نفیر <hr> برابر پارسی : رخ ها، رخسارها، چهره

مترادف صور : بوق، شیپور، نفیر برابر پارسی : رخ ها، رخسارها، چهره

صور

صور الاقالیم

صور روحانی ابن باجه

صور نزول جبرئیل

<hr> مترادف صورت : چهره، رخ، رخسار، روی، ریخت، سیما، قیافه، وجه، هیئت، فرم، لفظ، سیاهه، لیست، پرتره، تصویر، تمثال، شکل، نقش <hr> متضاد صورت : معنی <hr> برابر پارسی : روی، چهره، رخسار، رخساره، گونه، مانند

مترادف صورت : چهره، رخ، رخسار، روی، ریخت، سیما، قیافه، وجه، هیئت، فرم، لفظ، سیاهه، لیست، پرتره، تصویر، تمثال، شکل، نقش متضاد صورت : معنی برابر پارسی : روی، چهره، رخسار، رخساره، گونه، مانند

واژه های حرف "ص" - دانشنامه اسلامی