دانشنامه اسلامی

غوینا

غیا

غیابه

غیاث الدین

غیاث الدین ابوالمظفر عبدالکریم بن احمد ال طاووس

غیاث الدین الغ خان بلبن

غیاث الدین بن همام خواندمیر

غیاث الدین تغلق شاه

غیاث الدین جمشید زواره ای

غیاث الدین علی بن علی امیران اصفهانی

غیاث الدین پیراحمد خوافی

غیاثی کرمانی محمدرضا

<hr> مترادف غیب : پنهان، پنهان شدگی، پوشیده، راز، سر، مخفی، مستور، ناپدید، نادیده، نامرئی، نهان، نهان شدگی <hr> متضاد غیب : فاش <hr> برابر پارسی : نهان، پنهان، ناپدید، ناپیدا

مترادف غیب : پنهان، پنهان شدگی، پوشیده، راز، سر، مخفی، مستور، ناپدید، نادیده، نامرئی، نهان، نهان شدگی متضاد غیب : فاش برابر پارسی : نهان، پنهان، ناپدید، ناپیدا

غیب

غیب و قصر

<hr> مترادف غیبت : دوری، فقدان، اختفا، افترا، بدگویی، زشتیاد، مذمت <hr> متضاد غیبت : حضور <hr> برابر پارسی : بدگویی، پنهان، دش یاد، ناپدید، ناپیدا، ناپیدایی

مترادف غیبت : دوری، فقدان، اختفا، افترا، بدگویی، زشتیاد، مذمت متضاد غیبت : حضور برابر پارسی : بدگویی، پنهان، دش یاد، ناپدید، ناپیدا، ناپیدایی

غیبت

غیبت امام زمان

غیبت امام زمان در روایات شیعه

غیبت حضرت مهدی

غیبت در اخلاق اسلامی

غیبت در انبیاء و پیشوایان گذشته

غیبت در سیره نبوی

غیبت در فقه

غیبت صغرا

غیبت صغری

غیبت نعمانی بررسی روایات غیبت حضرت صاحب الامر

غیبت و مهدویت در تشیع امامیه

غیبت کبرا

غیبت کبری

غیبه

غیبه الامام المهدی عند الامام الصادق

غیث

غیث المواهب العلیه فی شرح الحکم العطائیه

غیث النفع فی القراءات السبع

<hr> مترادف غیر : جز، سوا، مگر، دیگر، سایر، اجنبی، بیگانه، غریبه، ناآشنا، دگرگون، دیگرگون، متفاوت، مختلف، نامشابه <hr> متضاد غیر : آشنا، خودی <hr> برابر پارسی : جز، جدا از، مگر، دیگر، دیگری، نا

مترادف غیر : جز، سوا، مگر، دیگر، سایر، اجنبی، بیگانه، غریبه، ناآشنا، دگرگون، دیگرگون، متفاوت، مختلف، نامشابه متضاد غیر : آشنا، خودی برابر پارسی : جز، جدا از، مگر، دیگر، دیگری، نا

غیر

غیر مستقلات عقلی

غیر منقول

غیر یقینیات

<hr> مترادف غیرت : تعصب، حمیت، حسد، رشک، رگ، صفت، مردانگی، مروت، ناموس پرستی

مترادف غیرت : تعصب، حمیت، حسد، رشک، رگ، صفت، مردانگی، مروت، ناموس پرستی

غیرت

غیرت در فقه

غیره

غیرها

غیرکم

غیری

غیریت

غیض

<hr> مترادف غیظ : برافروختگی، خشم، غضب، بغض، قهر <hr> برابر پارسی : خشم

مترادف غیظ : برافروختگی، خشم، غضب، بغض، قهر برابر پارسی : خشم

غیظ

غیلان بن عبدالرحمان

غیلانیه

واژه های حرف "غ" - دانشنامه اسلامی