فرهنگ عمید

<hr> مترادف سوله : سالن بزرگ، ساختمان مسقف فلزی، سوراخ، سوراخ پس و پیش، دبروفرج

مترادف سوله : سالن بزرگ، ساختمان مسقف فلزی، سوراخ، سوراخ پس و پیش، دبروفرج

سوله

سوم

سومری

سومو

سون

سونات

<hr> مترادف سوند : میل، میله، لوله ابزارپزشکی

مترادف سوند : میل، میله، لوله ابزارپزشکی

سوند

سونداژ

سونش

<hr> برابر پارسی : انگبینه

سوهان

سوهان پز

سوهان پزی

سوهان کار

سوهان کاری

سوهانگر

<hr> مترادف سوپ : آب گوشت، آش، شوربا <hr> برابر پارسی : با، آش

مترادف سوپ : آب گوشت، آش، شوربا برابر پارسی : با، آش

سوپ

سوپاپ

<hr> مترادف سوپر : نوعی بنزین، اتوبوس لوکس، سوپرمارکت، سکسی، عالی، برتر

مترادف سوپر : نوعی بنزین، اتوبوس لوکس، سوپرمارکت، سکسی، عالی، برتر

سوپر

سوپرانو

سوپرمارکت

سوچه

سوچی

سوچی خانه

سوژا

<hr> مترادف سوژه : مطلب، موضوع، مضمون، مفاد، فاعل

مترادف سوژه : مطلب، موضوع، مضمون، مفاد، فاعل

سوژه

<hr> مترادف سوک : کنج، گوشه، زاویه، نبش، سو، سمت، جانب، طرف

مترادف سوک : کنج، گوشه، زاویه، نبش، سو، سمت، جانب، طرف

سوک

سوک ریش

سوکمیسیون

سوکه

<hr> مترادف سوگ : اندوه، پرسه، حزن، رثا، سوک، سوکواری، سوگواری، عزا، غم، ماتم، مصیبت <hr> متضاد سوگ : جشن، سرور، عیش

مترادف سوگ : اندوه، پرسه، حزن، رثا، سوک، سوکواری، سوگواری، عزا، غم، ماتم، مصیبت متضاد سوگ : جشن، سرور، عیش

سوگ

سوگ دار

سوگ نامه

<hr> مترادف سوگلی : برگزیده، عزیزدردانه، عزیزکرده، محبوب، معشوق

مترادف سوگلی : برگزیده، عزیزدردانه، عزیزکرده، محبوب، معشوق

سوگلی

<hr> مترادف سوگنامه : تعزیت نامه، رثائیه، مرثیه <hr> متضاد سوگنامه : سرود

مترادف سوگنامه : تعزیت نامه، رثائیه، مرثیه متضاد سوگنامه : سرود

سوگنامه

<hr> مترادف سوگند : حلف، قسم، یمین

مترادف سوگند : حلف، قسم، یمین

سوگند

سوگند خوار

سوگندنامه

<hr> مترادف سوگوار : تعزیت دار، داغدار، عزادار، سوگی، ماتمزده، ماتم دار، مصیبت زده <hr> متضاد سوگوار : سوری

مترادف سوگوار : تعزیت دار، داغدار، عزادار، سوگی، ماتمزده، ماتم دار، مصیبت زده متضاد سوگوار : سوری

سوگوار

<hr> مترادف سوگواری : تعزیت، تعزیت داری، تعزیه، سوگ، عزاداری، ماتم، مرثیه خوانی، نوحه خوانی، نوحه گری <hr> متضاد سوگواری : سرور، عیش

مترادف سوگواری : تعزیت، تعزیت داری، تعزیه، سوگ، عزاداری، ماتم، مرثیه خوانی، نوحه خوانی، نوحه گری متضاد سوگواری : سرور، عیش

سوگواری

سوگیانه

سوی

سویا

<hr> برابر پارسی : سراچه

سویت

<hr> مترادف سویدا : نقطه سیاهی درقلب، دانه سیاه

مترادف سویدا : نقطه سیاهی درقلب، دانه سیاه

سویدا

سویسه

سویق

سوین

<hr> مترادف سویه : سو، سمت، جانب، طرف، جهت

مترادف سویه : سو، سمت، جانب، طرف، جهت

واژه های حرف "س" - فرهنگ عمید