<hr> مترادف سکینه : آرام، آرامش، طمانینه، قرار، آرامش خاطر، سکنیت، وقار <hr> متضاد سکینه : تلاطم

مترادف سکینه : آرام، آرامش، طمانینه، قرار، آرامش خاطر، سکنیت، وقار متضاد سکینه : تلاطم

سکینه

<hr> مترادف سگ : تازی، کلب <hr> متضاد سگ : گربه

مترادف سگ : تازی، کلب متضاد سگ : گربه

سگ

سگ انگور

سگ توله

<hr> مترادف سگ جان : دیرزی، سخت جان، مقاوم

مترادف سگ جان : دیرزی، سخت جان، مقاوم

سگ جان

سگ جگر

سگ دست

<hr> مترادف سگ دل : سنگ دل، بی رحم، درنده، موذی، آزاردهنده

مترادف سگ دل : سنگ دل، بی رحم، درنده، موذی، آزاردهنده

سگ دل

<hr> مترادف سگ دو : تلاش بیهوده، دوندگی، تکاپوی بی ثمر

مترادف سگ دو : تلاش بیهوده، دوندگی، تکاپوی بی ثمر

سگ دو

سگ دوی

سگ زبان

سگ زن

سگ لاب

سگ ماهی

سگ منش

سگ مگس

سگ پستان

سگ کن

<hr> مترادف سگال : اندیشه، فکر، خو، منش

مترادف سگال : اندیشه، فکر، خو، منش

سگال

<hr> مترادف سگالش : اندیشه، فکر، چاره جویی، اندیشه بد کردن، پنداشتن، خصومت ورزیدن، دشمنی کردن، چاره جویی کردن

مترادف سگالش : اندیشه، فکر، چاره جویی، اندیشه بد کردن، پنداشتن، خصومت ورزیدن، دشمنی کردن، چاره جویی کردن

سگالش

سگالش گری

سگالشگر

سگالشگری

سگالنده

سگاله

<hr> مترادف سگالیدن : اندیشه کردن، اندیشیدن، فکر کردن، دشمنی کردن

مترادف سگالیدن : اندیشه کردن، اندیشیدن، فکر کردن، دشمنی کردن

سگالیدن

سگالیده

سگبان

سگدان

سگدست

سگر

<hr> مترادف سگرمه : پیشانی، جبهه، خطوط پیشانی

مترادف سگرمه : پیشانی، جبهه، خطوط پیشانی

سگرمه

سگرو

سگزی

<hr> مترادف سگسار : سگ وار، پاچه گیر، سگ سر، آزمند، آزور، حریص، طماع ، دنیاپرست، مادی <hr> متضاد سگسار : قانع، خرسند

مترادف سگسار : سگ وار، پاچه گیر، سگ سر، آزمند، آزور، حریص، طماع ، دنیاپرست، مادی متضاد سگسار : قانع، خرسند

سگسار

سگسارانه

سگلاب

سگلاس

سگنگور

سگک

سی

سی ام

سی سی

سی پاره

سی یک

<hr> متضاد سیئات : حسنات

سیئات

<hr> مترادف سیئه : اثم، بدی، خطا، گناه <hr> متضاد سیئه : حسنه

مترادف سیئه : اثم، بدی، خطا، گناه متضاد سیئه : حسنه

واژه های حرف "س" - فرهنگ عمید