فرهنگستان زبان و ادب

ادراک فراحسی

ادراک گزینشی

ادراکی

ادرنالین

ادرنالین بند

ادرنالین زا

ادرنالین کاف

<hr> برابر پارسی : آمیختن، درهم کردن، یکپارچه کردن، یکی کردن

برابر پارسی : آمیختن، درهم کردن، یکپارچه کردن، یکی کردن

ادغام

ادغام تصویر

ادغام شده

ادغام میدی

ادغامگر میدی

ادم رو

<hr> برابر پارسی : دارو ها، چاشنی، بوی افزا

برابر پارسی : دارو ها، چاشنی، بوی افزا

ادویه

اذراوار اصلی

اذراوار تصادفی

اذراوار سنگی

اذراوار فرعی

اذراواری

<hr> مترادف اذرخش : ( آذرخش ) برق، درخش، صاعقه <hr> متضاد اذرخش : ( آذرخش ) رعد

مترادف اذرخش : ( آذرخش ) برق، درخش، صاعقه متضاد اذرخش : ( آذرخش ) رعد

اذرخش

اذرخش دانه تسبیحی

اذرخش راه

اذرخش رگه ای

اذرخش زنجیره ای

اذرخش زیگزاگی

اذرخش مرواریدی

اذرخش چنگالی

اذرگوی

<hr> مترادف اذرین : ( آذرین ) آتش رنگ، آتشی، آتشین، گداخته

مترادف اذرین : ( آذرین ) آتش رنگ، آتشی، آتشین، گداخته

اذرین

اذرین تیغه

اذرین لایه

<hr> برابر پارسی : ( آرا ) رای ها، اندیشه ها، راه ها، رای ها

برابر پارسی : ( آرا ) رای ها، اندیشه ها، راه ها، رای ها

ارا

<hr> مترادف ارائه : عرضه، نمایش، نشان دادن، نمودن <hr> برابر پارسی : نشان دادن، پیش آوری، پیشکش، پدیدار کردن، نمایاندن

مترادف ارائه : عرضه، نمایش، نشان دادن، نمودن برابر پارسی : نشان دادن، پیش آوری، پیشکش، پدیدار کردن، نمایاندن

ارائه

ارائه کننده مراقبت های سلامت

اراب

ارابه ران

ارابۀ فرود

ارابۀ فرود ثابت

ارابۀ فرود جمع شو

ارابۀ فرود دوچرخ

ارابۀ فرود سه چرخ

ارابۀ فرود پایدارساز

ارابۀ فرود چرخ دم

ارابۀ مدل

ارادارو

<hr> مترادف ارام بخش : ( آرام بخش ) آرامش بخش، تسکین دهنده، تسلابخش، قراربخش، مسکن

مترادف ارام بخش : ( آرام بخش ) آرامش بخش، تسکین دهنده، تسلابخش، قراربخش، مسکن

واژه های حرف "ا" - فرهنگستان زبان و ادب