فرهنگستان زبان و ادب

دغ

<hr> مترادف دفاع : پدافند، تدافع، مدافعه <hr> متضاد دفاع : تک، حمله <hr> برابر پارسی : پشتیبان، پشتیبانی، پدافند، ایستادگی، پایداری، پَدافند

مترادف دفاع : پدافند، تدافع، مدافعه متضاد دفاع : تک، حمله برابر پارسی : پشتیبان، پشتیبانی، پدافند، ایستادگی، پایداری، پَدافند

دفاع

دفاع اخر

دفاع از محیط زیست

دفاع ترکیبی

دفاع تطبیقی

دفاع دونفره

دفاع راست

دفاع سه ودو

دفاع غیرنظامی

دفاع منطقه ای

دفاع منطقه ای فشرده

دفاع پرتابگر

دفاع چهارویک

دفاع چپ

دفتر ثبت

دفتر ثبت انبار

دفتر ثبت درهای ضداب

دفتر ثبت فنی هواگرد

دفتر ثبت مهمانان

دفتر ثبت هواگرد

دفتر خدمات مسافرتی

دفتر قبول

دفتر نمایندگی

دفتر پست ریلی

دفتر پست سیار

دفتر پستی بزرگراه

دفتر پستی تابع

دفترچۀ بار

دفترچۀ پس انداز پستی

دفترک

دفترک سفر

دفرا

<hr> مترادف دفع : اخراج، پس زدن، پیش گیری، جلوگیری، دور کردن، راندن، رد، رفع، مدافعه، ممانعت، وازدن <hr> متضاد دفع : جذب <hr> برابر پارسی : دور کردن، پس زدن، وازدن، راندن، رانش

مترادف دفع : اخراج، پس زدن، پیش گیری، جلوگیری، دور کردن، راندن، رد، رفع، مدافعه، ممانعت، وازدن متضاد دفع : جذب برابر پارسی : دور کردن، پس زدن، وازدن، راندن، رانش

دفع

دفع دارماند

دفع دریایی

دفع زمینی

دفع شدنی

دفع پسماند

دفع کردن

دفعی

دفن کلش

<hr> مترادف دفینه : کنز، گنجینه، گنج

مترادف دفینه : کنز، گنجینه، گنج

دفینه

دفینه جنگ افزار

دفینۀ بازرگانی

دفینۀ ریخته گری

دفینۀ سکه

دفینۀ شخصی

واژه های حرف "د" - فرهنگستان زبان و ادب