فرهنگستان زبان و ادب

سپیدافزار سرامیکی

سپیدایی

سپیدایی ابر

سپیدایی سنج

سپیدبوران

سپیدتندوزه

سپیددشتان

سپیدرگ تارتود

سپیدرگ تود

سپیدرگ گوشت چنگار

سپیدسازی

سپیدسازی کلید

سپیدگرد

<hr> مترادف سکان : زمام، فرمان، ساکنین، مقیمان، ساکنان، باشندگان <hr> برابر پارسی : فرمان

مترادف سکان : زمام، فرمان، ساکنین، مقیمان، ساکنان، باشندگان برابر پارسی : فرمان

سکان

سکان افزار

سکان افقی

سکان افقی فاق دار

سکان اویزان

سکان بالا

سکان به بادپناه

سکان جلومحور

سکان خودکار

سکان داخل

سکان داری

سکان دولولا

سکان دوکی

سکان عمودی

سکان عمودی ـ افقی

سکان میان محور

سکان های متوالی

سکان پایین

سکان پذیری

سکانت

سکانش

<hr> مترادف سکته : ایست قلبی، مغزی ، فجاه، توقف، درنگ، سکوت، صمت، مکث، وقفه، آسیب، لطمه <hr> برابر پارسی : بازمان، دم ایستاد، درنگ

مترادف سکته : ایست قلبی، مغزی ، فجاه، توقف، درنگ، سکوت، صمت، مکث، وقفه، آسیب، لطمه برابر پارسی : بازمان، دم ایستاد، درنگ

سکته

سکته دار

<hr> مترادف سکو : بنگاه، پاخره، تختگاه، صفه، پرشگاه، مصطبه <hr> برابر پارسی : ستاوند

مترادف سکو : بنگاه، پاخره، تختگاه، صفه، پرشگاه، مصطبه برابر پارسی : ستاوند

سکو

سکوی بارگیری

سکوی بلند

سکوی توقف

سکوی ثابت جمع اوری

سکوی ثابت جمع اوری اطلاعات

سکوی جانبی

سکوی جمع اوری

سکوی جمع اوری اطلاعات

سکوی زمینی جمع اوری

سکوی زمینی جمع اوری اطلاعات سکوی زمینی جمع اوری

سکوی سایشی

واژه های حرف "س" - فرهنگستان زبان و ادب