فرهنگستان زبان و ادب

عقدۀ اختگی

عقدۀ ادیپ

عقدۀ الکترا

<hr> مترادف عقرب : کجدم، کژدم، آبان ماه <hr> برابر پارسی : کژدم، کَژدُم

مترادف عقرب : کجدم، کژدم، آبان ماه برابر پارسی : کژدم، کَژدُم

عقرب

عقربان

عقل جمعی

عقلانیت محدود

<hr> مترادف عقیم : بی بار، بی ثمر، بی حاصل، بی نطفه، سترون، نازا <hr> متضاد عقیم : بارور، زایا، مثمر <hr> برابر پارسی : نازا، سترون

مترادف عقیم : بی بار، بی ثمر، بی حاصل، بی نطفه، سترون، نازا متضاد عقیم : بارور، زایا، مثمر برابر پارسی : نازا، سترون

عقیم

عقیم سازی

عقیمی

علائم باند

علائم راه کنار

علائم راهنمایی

علائم سرکلید

علائم قطع مصرف

<hr> مترادف علاج : تداوی، تشفی، چاره، درمان، شفا، مداوا، معالجه، وید <hr> برابر پارسی : درمان، چاره، چاره جویی

مترادف علاج : تداوی، تشفی، چاره، درمان، شفا، مداوا، معالجه، وید برابر پارسی : درمان، چاره، چاره جویی

علاج

علاج کننده

<hr> مترادف علامت : آیت، آیه، نشان، نشانه، نمود، نمودار، انگ، داغ، شاخص، شاخصه، رایت، علم، اشاره <hr> برابر پارسی : نشانه، آرنگ، نشانی

مترادف علامت : آیت، آیه، نشان، نشانه، نمود، نمودار، انگ، داغ، شاخص، شاخصه، رایت، علم، اشاره برابر پارسی : نشانه، آرنگ، نشانی

علامت

علامت اصلی

علامت اضطرار

علامت اطمینان

علامت بارز

علامت بازویی

علامت بازگشت

علامت بان

علامت برداشت

علامت تعجب

علامت تعویض حلقه

علامت تنظیم

علامت تپۀ تقسیم

علامت خروج

علامت خط شاهین

علامت خودکار

علامت دستی

علامت دهی

علامت دهی داخل اتاقک

علامت سوال

علامت سوت

علامت سوت قابل حمل

علامت سیرگاه

علامت شروع حرکت

علامت عرضی

علامت فرمان پذیر

علامت متمم

علامت نقطۀ نشانه روی

علامت نقل قول

علامت همگاهی

علامت ورود

واژه های حرف "ع" - فرهنگستان زبان و ادب