فرهنگستان زبان و ادب

کرنش کشسان

کرنش کششی

کرنش کپه ای

کره وار مرجع

کره گیری

کروشه

کروم اب کاری

کروم استرپوشی

کروم سخت

کروم پوشی

کروچنده

کروچندگی

کروکی

کروی شدگی

کرپه

کرچک

کرچک رسمی

<hr> مترادف کرک : بدبده، بلدرچین، کراک، وشم، ولج

مترادف کرک : بدبده، بلدرچین، کراک، وشم، ولج

کرک

کرک الود

کرک دار

کرک روزنه

کرک زدایی

کرک زدودن

کرک پوش

کرۀ اب پنیر

کرۀ انعکاس

کرۀ بادام زمینی

کرۀ تک اشباع نشده

کرۀ نباتی

کرۀ چشم مصنوعی

کرۀ کاکائو

کرۀ گیاهی

کریچه

<hr> برابر پارسی : پی فشردگی

برابر پارسی : پی فشردگی

کزاز

کزاززا

کزازوار

کزازی

کزازین

<hr> مترادف کسادی : بی رواجی، بی رونقی، بی معاملگی، رکود <hr> متضاد کسادی : رونق

مترادف کسادی : بی رواجی، بی رونقی، بی معاملگی، رکود متضاد کسادی : رونق

کسادی

کسادی دامنه دار

کسب وکار الکترونیکی

کسب پایگاه

<hr> مترادف کسر : برخه، خرده، تقلیل، کاهش، نقصان، تفریق، کم، منها، خرد کردن، شکست، شکستن <hr> برابر پارسی : برخه، کاهش، کم، بخش، برداشتها

مترادف کسر : برخه، خرده، تقلیل، کاهش، نقصان، تفریق، کم، منها، خرد کردن، شکست، شکستن برابر پارسی : برخه، کاهش، کم، بخش، برداشتها

واژه های حرف "ک" - فرهنگستان زبان و ادب