فرهنگستان زبان و ادب

گشته رنگ

گشته طعم

گشته عطر

گشتگر

گشناب

گشناب دان

گشناب راه

گشناب ریزی

گشنه مانی

گشنه مانی یاخته ای

گشودگی

گشودگی زاویه ای

گفت اواز

<hr> مترادف گفت وگو : سخن، صحبت، گپ، مباحثه، محاوره، مذاکره، مشافهه، مصاحبه، مقال، مکالمه، پچ پچ، خبر، شایعه، آوازه، های وهوی، جدل، قال وقیل، قال ومقال، مجادله

مترادف گفت وگو : سخن، صحبت، گپ، مباحثه، محاوره، مذاکره، مشافهه، مصاحبه، مقال، مکالمه، پچ پچ، خبر، شایعه، آوازه، های وهوی، جدل، قال وقیل، قال ومقال، مجادله

گفت وگو

گفت وگوی طنزامیز

<hr> مترادف گفتار : بیان، تکلم، سخن، عرض، کلام، گفتمان، گفت، مثل، نطق، واج <hr> متضاد گفتار : شنیدار

مترادف گفتار : بیان، تکلم، سخن، عرض، کلام، گفتمان، گفت، مثل، نطق، واج متضاد گفتار : شنیدار

گفتار

گفتار اغازین

گفتار انگشتی

گفتار فلجی

گفتار نشانه ای

گفتار پایانی

گفتار گردان

گفتارخوانی

گفتارگر

گفتارگردانی

گفتاهنگ

گفتاواز خشک

گفتاواز مقید

گفتاواز همراهی شونده

<hr> مترادف گفتمان : گفتار، مقال

مترادف گفتمان : گفتار، مقال

گفتمان

گفتمان شناسی

گفتمان شناسی انتقادی

<hr> مترادف گفته : فرموده، کلام، بیان، عرض

مترادف گفته : فرموده، کلام، بیان، عرض

گفته

<hr> مترادف گل : تراب، خاشاک، خاک، طین، غبرا، جدا، زمین، لای، لجن، وحل | زهر، ورد، داغ <hr> متضاد گل : خار

مترادف گل : تراب، خاشاک، خاک، طین، غبرا، جدا، زمین، لای، لجن، وحل | زهر، ورد، داغ متضاد گل : خار

واژه های حرف "گ" - فرهنگستان زبان و ادب