گویش مازنی

<hr> مترادف خرسک : بچه خرس، قالی درشت باف، قالی بدنقش، نوعی بازی کودکانه

مترادف خرسک : بچه خرس، قالی درشت باف، قالی بدنقش، نوعی بازی کودکانه

خرسک

خرش

خرش او

خرش هاکردن

خرش هاکن

خرشی

خرشید

خرفس

خرفش

خرفنی

خرفه

خرفیس

<hr> مترادف خرقه : پاره، جامه، جبه، دلق، شولا، ردا، کهنه، مرتع، خستوانه <hr> برابر پارسی : بالا پوش

مترادف خرقه : پاره، جامه، جبه، دلق، شولا، ردا، کهنه، مرتع، خستوانه برابر پارسی : بالا پوش

خرقه

خرلقد

خرله

خرلو

<hr> مترادف خرم : باصفا، باطراوت، نزه، سرسبز، بشاش، خشنود، خوش، خوشحال، خوشدل، زنده دل، شاد، شادان، شادمان، مبتهج، مسرور، مشعوف، مصفا ، ناشاد <hr> متضاد خرم : بی صفا

مترادف خرم : باصفا، باطراوت، نزه، سرسبز، بشاش، خشنود، خوش، خوشحال، خوشدل، زنده دل، شاد، شادان، شادمان، مبتهج، مسرور، مشعوف، مصفا ، ناشاد متضاد خرم : بی صفا

خرم

خرم اباد

خرم اباد باکر

خرم جینگا

خرم دشت

خرم چماز

خرم – آباد

خرم – آباد باکر

<hr> مترادف خرما : رطب، میوه نخل، تمر

مترادف خرما : رطب، میوه نخل، تمر

خرما

خرما تیم بازی

خرما دشو

خرما چال

خرما کلا

خرما کله

خرما کهن مهدی اقا

خرما کهن –مهدی آقا

خرماری

خرمال

خرمالو

خرماندو

خرمانی

خرماکلا

خرمای چم

<hr> مترادف خرمایی : به رنگ خرما، قهوه ای مایل به سیاه، خرماگون

مترادف خرمایی : به رنگ خرما، قهوه ای مایل به سیاه، خرماگون

واژه های حرف "خ" - گویش مازنی