گویش مازنی

رمندوک

رمندیک

<hr> مترادف رمه : احشام، رمق، رمک، سیله، فسیله، گله، دسته، گروه، جیش، سپاه، لشکر

مترادف رمه : احشام، رمق، رمک، سیله، فسیله، گله، دسته، گروه، جیش، سپاه، لشکر

رمه

رمه خاسه

رموک

رمک

رمکی

رندش

رنده

رنده کاردن

رندو

<hr> مترادف رندی : زرنگی، زیرکی، عیاری، لاقیدی

مترادف رندی : زرنگی، زیرکی، عیاری، لاقیدی

رندی

رنه

رنه هاکردن

رنکی

<hr> مترادف رنگ : صبغه، فام، گون، لون، حیله، مکر، طرح، نقش، نقشه

مترادف رنگ : صبغه، فام، گون، لون، حیله، مکر، طرح، نقش، نقشه

رنگ

رنگ باردنیین

رنگ برسیین

رنگ به رنگ بوین

رنگ دکتن

رنگ رج

رنگ رج خوم

رنگ رجی

رنگ رز کلا

رنگ رسی

رنگ رسی بیین

رنگ رو

رنگ زرد بویئن

رنگ زردی بکشین

رنگ شندی

رنگ هدائن

رنگرجی

رنگرزکلا

رنگه

رنگه رج خانه

رنگه رج محله

رنگه وجن

ره

<hr> مترادف رها : آزاد، خلاص، فارغ، مرخص، مستخلص، وارسته، بی بند، پراکنده، پرت، ترک، متروک، واگذار، ول، ولو، یله

مترادف رها : آزاد، خلاص، فارغ، مرخص، مستخلص، وارسته، بی بند، پراکنده، پرت، ترک، متروک، واگذار، ول، ولو، یله

رها

رهار

رهه

رهی

<hr> مترادف رو : چهره، رخ، رخسار، سیما، صورت، عارض، وجه، پررویی، گستاخی، وقاحت، رویه، سطح، عرشه <hr> متضاد رو : پشت، ظهر

مترادف رو : چهره، رخ، رخسار، سیما، صورت، عارض، وجه، پررویی، گستاخی، وقاحت، رویه، سطح، عرشه متضاد رو : پشت، ظهر

واژه های حرف "ر" - گویش مازنی