نقل قول ها

انوری ابیوردی

انوشه انصاری

انوشیروان

انوشیروان محسنی بندپی

انوما کانیه

انومالیسا

انژلا

انگ سان سو چی

انگلا مرکل

انگلبرت کمپفر

<hr> مترادف انگور : تاک، رز، رزبن، مو

مترادف انگور : تاک، رز، رزبن، مو

انگور

انگولا

<hr> مترادف انی : ( آنی ) بلافاصله، دردم، فوراً، فوری، فی الفور، زودگذر، موقتی، موقت <hr> متضاد انی : ( آنی ) دیرپا <hr> برابر پارسی : ( آنی ) گذرا، بی درنگ، زودگـُذر، گـُذرا

مترادف انی : ( آنی ) بلافاصله، دردم، فوراً، فوری، فی الفور، زودگذر، موقتی، موقت متضاد انی : ( آنی ) دیرپا برابر پارسی : ( آنی ) گذرا، بی درنگ، زودگـُذر، گـُذرا

انی

انی هال

انیس لودیگ

انیس مارتن لوگان

انیس منصور

انیو موریکونه

اهدای عضو

اهلی شیرازی

<hr> مترادف اهن : ( آهن ) پولاد، چدن، حدید، زنجیر، سلاح

مترادف اهن : ( آهن ) پولاد، چدن، حدید، زنجیر، سلاح

اهن

اهن ربا

<hr> مترادف اهو : ( آهو ) جیران، ظبی، غزال، گوزن، آک، عیب، وصمت، بیماری، مرض، ناخوشی، بد، ناپسند، نامقبول

مترادف اهو : ( آهو ) جیران، ظبی، غزال، گوزن، آک، عیب، وصمت، بیماری، مرض، ناخوشی، بد، ناپسند، نامقبول

اهو

اهواز

<hr> مترادف اهورامزدا : آفریدگار، ایزد، پروردگار، خدا، یزدان <hr> متضاد اهورامزدا : اهریمن

مترادف اهورامزدا : آفریدگار، ایزد، پروردگار، خدا، یزدان متضاد اهورامزدا : اهریمن

اهورامزدا

او

او تعقیب می کند

او هنری

او یک فرشته بود

اوا پرون

اواتار

اواتار اخرین بادافزار

اواخر بهار

اواز در باران

اواز قو

اواز گنجشک ها

اوای باران

اوای وحش

اوج التهاب

اوحدالدین کرمانی

اوحدی مراغه ای

اور

<hr> برابر پارسی : آهوره

اورانوس

اورسن ولز

اورسولا لو گویین

اورندا

اورهان ولی

اورهان پاموک

واژه های حرف "ا" - نقل قول ها