نقل قول ها

خون به پا خواهد شد

خون و استخوان

خونه مادربزرگه

<hr> مترادف خوی : تعرق، عرق، آب دهان، تف، خدو، خیو

مترادف خوی : تعرق، عرق، آب دهان، تف، خدو، خیو

خوی

<hr> مترادف خویش : آشنا، خودی، خویشاوند، قریب، قوم، کس، منسوب، نزدیک، وابسته، خود، نفس <hr> متضاد خویش : غریبه، ناآشنا

مترادف خویش : آشنا، خودی، خویشاوند، قریب، قوم، کس، منسوب، نزدیک، وابسته، خود، نفس متضاد خویش : غریبه، ناآشنا

خویش

<hr> مترادف خیابان : بلوار، شارع، گذرگاه، معبر

مترادف خیابان : بلوار، شارع، گذرگاه، معبر

خیابان

خیابان اواز

خیابان بوتیک های تاریک

خیابان های پایین شهر

<hr> مترادف خیانت : بدعهدی، بی وفایی، پیمان شکنی، عهدشکنی، غدر، بی عصمتی، بی عفتی، زناکاری، دزدی، دغلی، نادرستی، ناراستی <hr> برابر پارسی : نمک ناشناسی، ناسپاسی، پیمان شکنی

مترادف خیانت : بدعهدی، بی وفایی، پیمان شکنی، عهدشکنی، غدر، بی عصمتی، بی عفتی، زناکاری، دزدی، دغلی، نادرستی، ناراستی برابر پارسی : نمک ناشناسی، ناسپاسی، پیمان شکنی

واژه های حرف "خ" - نقل قول ها