صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ا" - واژه نامه بختیاریکا
اساس کشی
اساسیه
اسان پنداشتن
اسایش
اسایش زندگی یا معیشت کسی را گرفتن
اسایش نداشتن
اسایشگاه
اسب زیبا و خوش اندام
اسب سنگین
اسب سیاه پوش شده مزین به وسایل مرده در مراسم های عزاداری
اسب گریزپا
اسباب سفره
اسبید
اسبید باش
اسبید به در نکردن
اسبید کردن
است
استاجدین
استارنه من جنگ ظهر نشو دادن
استاره
استاره به خاک بیدن
استاره به ک اسمو بیدن
استاره ریز
استاره زنات
استاره زیدن
استان
استانه
استانه فصل بهار
استایل
استتار
استجابت کننده
استحصال
استحمام
استحکام
استخر
استخو
استخو فرق داشتن
استخو پورنیده بیدن
استخوان
استخوان ساعد پا
استخوان ساق پا
استخوان قلم
استخوان ماهی
استر
استراحت
استراحت کردن
استراحتگاه
استراق سمع
بیشتر