صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ب" - واژه نامه بختیاریکا
بتلمه
بته زری
بته سی میز
بتی
بجز
بجستس بگرد
بحران
بخار
بخاری
بخاطر
بخت
بخت برگشتن
بختک
بختیاروند
بختیاریکا
بخر
بخروش
بخش
بخش و پخش
بخشش
بخشنده
بخود یپیچیدن
بخور و نمیر
بخورک
بخیل
بخیه
بخیه کردن
بد
بد اب و گل
بد او
بد او کردن
بد به گردت نیا
بد حال شدن
بد دست
بد دماغ
بد دهن
بد سخن گفتن
بد شلق
بد شولار
بد فرم
بد قارشت
بد قواره
بد قورقه
بد مردن
بد موقع
بد هوک
بد پر وپا
بد چانه
بیشتر